آخر  ↓↓↓  وسط


ادامه سوره الاعراف

(به خاطر بياوريد) زمانى را كه از (چنگال) فرعونيان نجاتتان بخشيديم! آنها كه پيوسته شما را شكنجه مى‏دادند، پسرانتان را مى‏كشتند، و زنانتان را (براى خدمتکارى) زنده مى‏گذاشتند; و در اين، آزمايش بزرگى از سوى خدا براى شما بود. (141)

و ما با موسى، سى شب وعده گذاشتيم; سپس آن را با ده شب (ديگر) تكميل نموديم; به اين ترتيب، ميعاد پروردگارش (با او)، چهل شب تمام شد. و موسى به برادرش هارون گفت:«جانشين من در ميان قومم باش. و (آنها) را اصلاح كن! و از روش مفسدان، پيروى منما!» (142)

و هنگامى كه موسى به ميعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببينم!» گفت: «هرگز مرا نخواهى ديد! ولى به كوه بنگر، اگر در جاى خود ثابت ماند، مرا خواهى ديد!» اما هنگامى كه پروردگارش بر كوه جلوه كرد، آن را همسان خاك قرار داد; و موسى مدهوش به زمين افتاد. چون به هوش آمد، عرضکرد: «خداوندا! منزهى تو (از اينكه با چشم تو را ببينم)! من به سوى تو بازگشتم! و من نخستين مؤمنانم!» (143)

(خداوند) فرمود: «اى موسى! من تو را با رسالتهاى خويش، و با سخن‏گفتنم (با تو)، بر مردم برترى دادم و برگزيدم; پس آنچه را به تو داده‏ام بگير و از شكرگزاران باش!» (144)

و براى او در الواح اندرزى از هر موضوعى نوشتيم; و بيانى از هر چيز كرديم -«پس آن را با جديت بگير! و به قوم خود بگو: به نيكوترين آنها عمل كنند! (و آنها كه به مخالفت برخيزند، كيفرشان دوزخ است;) و بزودى جايگاه فاسقان را به شما نشان خواهم داد!» (145)

بزودى كسانى را كه در روى زمين بناحق تكبر مى‏ورزند، از (ايمان به) آيات خود، منصرف مى‏سازم! آنها چنانند كه اگر هر آيه و نشانه‏اى را ببينند، به آن ايمان نمى‏آورند; اگر راه هدايت را ببينند، آن را راه خود انتخاب نمى‏كنند; و اگر طريق گمراهى را ببينند، آن را راه خود انتخاب مى‏كنند! (همه اينها) بخاطر آن است كه آيات ما را تكذيب كردند، و از آن غافل بودند! (146)

و كسانى كه آيات، و ديدار رستاخيز را تكذيب (و انكار) كنند، اعمالشان نابود مى گردد; آيا جز آنچه را عمل مى‏كردند پاداش داده مى‏شوند؟! (147)

قوم موسى بعد (از رفتن) او (به ميعادگاه خدا)، از زيورهاى خود گوساله‏اى ساختند; جسد بى‏جانى كه صداى گوساله داشت! آيا آنها نمى‏ديدند كه با آنان سخن نمى‏گويد، و به راه (راست) هدايتشان نمى‏كند؟! آن را (خداى خود) انتخاب كردند، و ظالم بودند! (148)

و هنگامى كه حقيقت به دستشان افتاد، و ديدند گمراه شده‏اند، گفتند: «اگر پروردگارمان به ما رحم نكند، و ما را نيامرزد، بطور قطع از زيانكاران خواهيم بود!» (149)

و هنگامى كه موسى خشمگين و اندوهناك به سوى قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من، بد جانشينانى برايم بوديد (و آيين مرا ضايع كرديد)! آيا درمورد فرمان پروردگارتان (و تمديد مدت ميعاد او)، عجله نموديد (و زود قضاوت كرديد؟!)» سپس الواح را افكند، و سر برادر خود را گرفت (و با عصبانيت) به سوى خود كشيد; او گفت: «فرزند مادرم! اين گروه، مرا در فشار گذاردند و ناتوان كردند; و نزديك بود مرا بكشند، پس كارى نكن كه دشمنان مرا شماتت كنند و مرا با گروه ستمكاران قرار مده!» (150)

(موسى) گفت: «پروردگارا! من و برادرم را بيامرز، و ما را در رحمت خود داخل فرما، و تو مهربانترين مهربانانى!» (151)

كسانى كه گوساله را (معبود خود) قرار دادند، بزودى خشم پروردگارشان، و ذلت در زندگى دنيا به آنها مى‏رسد; و اينچنين، كسانى را كه (بر خدا) افترا مى‏بندند، كيفر مى دهيم! (152)

و آنها كه گناه كردند، و بعد از آن توبه نمودند و ايمان آوردند، (اميد عفو او را دارند; زيرا) پروردگار تو، در پى اين كار، آمرزنده و مهربان است. (153)

هنگامى كه خشم موسى فرو نشست; الواح (تورات) را برگرفت; و در نوشته‏هاى آن، هدايت و رحمت براى كسانى بود كه از پروردگار خويش مى‏ترسند (و از مخالفت فرمانش بيم دارند). (154)

موسى از قوم خود، هفتاد تن از مردان را براى ميعادگاه ما برگزيد; و هنگامى كه زمين‏لرزه آنها را فرا گرفت (و هلاك شدند)، گفت: «پروردگارا! اگر مى‏خواستى، مى توانستى آنها و مرا پيش از اين نيز هلاك كنى! آيا ما را به آنچه سفيهانمان انجام داده‏اند، (مجازات و) هلاك مى‏كنى؟! اين، جز آزمايش تو، چيز ديگر نيست; كه هر كس را بخواهى (و مستحق بدانى)، به وسيله آن گمراه مى‏سازى; و هر كس را بخواهى (و شايسته ببينى)، هدايت مى‏كنى! تو ولى مايى، و ما را بيامرز، بر ما رحم كن، و تو بهترين آمرزندگانى! (155)

و براى ما، در اين دنيا و سراى ديگر، نيكى مقرر فرما; چه اينكه ما به سوى تو بازگشت كرده‏ايم! «(خداوند در برابر اين تقاضا، به موسى) گفت:» مجازاتم را به هر كس بخواهم مى‏رسانم; و رحمتم همه چيز را فراگرفته; و آن را براى آنها كه تقوا پيشه كنند، و زكات را بپردازند، و آنها كه به آيات ما ايمان مى‏آورند، مقرر خواهم داشت! (156)

همانها كه از فرستاده (خدا)، پيامبر «امى‏» پيروى مى‏كنند; پيامبرى كه صفاتش را، در تورات و انجيلى كه نزدشان است، مى‏يابند; آنها را به معروف دستور مى‏دهد، و از منكر باز ميدارد; چیزهای پاكيزه را براى آنها حلال مى‏شمرد، و ناپاكيها را تحريم مى كند; و بارهاى سنگين، و زنجيرهايى را كه بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر مى‏دارد، پس كسانى كه به او ايمان آوردند، و حمايت و ياريش كردند، و از نورى كه با او نازل شده پيروى نمودند، آنان رستگارانند. (157)

بگو: «اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم; همان خدايى كه حكومت آسمانها و زمين، از آن اوست; معبودى جز او نيست; زنده مى‏كند و مى‏ميراند; پس ايمان بياوريد به خدا و فرستاده‏اش، آن پيامبر درس نخوانده‏اى كه به خدا و كلماتش ايمان دارد; و از او پيروى كنيد تا هدايت يابيد!» (158)

و از قوم موسى، گروهى هستند كه به سوى حق هدايت مى‏كنند; و به حق و عدالت حكم مى‏نمايند. (159)

ما آنها را به دوازده گروه -كه هر يك شاخه‏اى (از دودمان اسرائيل) بود - تقسيم كرديم. و هنگامى كه قوم موسى (در بيابان) از او تقاضاى آب كردند، به او وحى فرستاديم كه: «عصاى خود را بر سنگ بزن!» ناگهان دوازده چشمه از آن بيرون جست; آنچنان كه هر گروه، چشمه و آبشخور خود را مى‏شناخت. و ابر را بر سر آنها سايبان ساختيم; و بر آنها «من‏» و «سلوى‏» فرستاديم; (و به آنان گفتيم:) از روزيهاى پاكيزه‏اى كه به شما داده‏ايم، بخوريد! (و شكر خدا را بجا آوريد! آنها نافرمانى و ستم كردند; ولى) به ما ستم نكردند، لكن به خودشان ستم مى‏نمودند. (160)

و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه به آنها گفته شد: «در اين شهر ( بيت المقدس ) ساكن شويد، و از هر جا (و به هر كيفيت) بخواهيد، از آن بخوريد (و بهره گيريد)! و بگوييد: خداوندا! گناهان ما را بريز! و از در (بيت المقدس) با تواضع وارد شويد! كه اگر چنين كنيد، گناهان شما را مى‏بخشم; و نيكوكاران را پاداش بيشتر خواهيم داد.» (161)

اما ستمگران آنها، اين سخن (و آن فرمانها) را، بغير آنچه به آنها گفته شده بود، تغيير دادند; از اين‏رو بخاطر ستمى كه روا ميداشتند، بلايى از آسمان بر آنها فرستاديم (و مجازاتشان كرديم). (162)

و از آنها درباره (سرگذشت) شهرى كه در ساحل دريا بود بپرس! زمانى كه آنها در روزهاى شنبه، تجاوز (و نافرمانى) خدا مى‏كردند; همان هنگام كه ماهيانشان، روز شنبه (كه روز تعطيل و استراحت و عبادت بود، بر سطح آب،) آشكار مى‏شدند; اما در غير روز شنبه، به سراغ آنها نمى‏آمدند; اين چنين آنها را به چيزى آزمايش كرديم كه نافرمانى مى‏كردند! (163)

و (به ياد آر) هنگامى را كه گروهى از آنها (به گروه ديگر) گفتند: «چرا جمعى (گنهكار) را اندرز مى‏دهيد كه سرانجام خداوند آنها را هلاك خواهد كرد، يا به عذاب شديدى گرفتار خواهد ساخت؟! (آنها را به حال خود واگذاريد تا نابود شوند!)» گفتند: «(اين اندرزها،) براى اعتذار (و رفع مسؤوليت) در پيشگاه پروردگار شماست; بعلاوه شايد آنها (بپذيرند، و از گناه باز ايستند، و) تقوا پيشه كنند!» (164)

اما هنگامى كه تذكراتى را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، (لحظه عذاب فرا رسيد; و) نهى‏كنندگان از بدى را رهايى بخشيديم; و كسانى را كه ستم كردند، بخاطر نافرمانيشان به عذاب شديدى گرفتار ساختيم. (165)

(آرى،) هنگامى كه در برابر آنچه از آن نهى شده بودند سركشى كردند، به آنها گفتيم: «به شكل ميمونهايى طردشده در آييد!» (166)

و (نيز به خاطر بياور) هنگامى را كه پروردگارت اعلام كرد: تا دامنه قيامت، كسى را بر آنها مسلط خواهد ساخت كه همواره آنها را در عذاب سختى قرار دهد; زيرا پروردگارت مجازاتش سريع، (و در عين حال، نسبت به توبه‏كاران) آمرزنده و مهربان است. (167)

و آنها را در زمين بصورت گروه‏هايى، پراكنده ساختيم; گروهى از آنها صالح، و گروهى ناصالحند. و آنها را با نيكى‏ها و بدى‏ها آزموديم، شايد بازگردند! (168)

پس از آنها، فرزندانى جاى آنها را گرفتند كه وارث كتاب (آسمانى، تورات) شدند; (اما با اين حال،) متاع اين دنياى پست را گرفته، (بر اطاعت فرمان خدا ترجيح مى‏دهند) و مى‏گويند: (اگر ما گنهكاريم توبه مى‏كنيم و) بزودى بخشيده خواهيم شد!» اما اگر متاع ديگرى همانند آن به دستشان بيفتد، آن را (نيز) مى‏گيرند، (و باز حكم خدا را پشت سر مى‏افكنند.) آيا پيمان كتاب (خدا) از آنها گرفته نشده كه بر خدا (دروغ نبندند، و) جز حق نگويند، و آنان بارها آنرا خوانده‏اند؟! و سراى آخرت براى پرهيزگاران بهتر است، آيانمى‏فهميد؟! (169)

و آنها كه به كتاب (خدا) تمسك جويند، و نماز را برپا دارند، (پاداش بزرگى خواهند داشت; زيرا) ما پاداش مصلحان را ضايع نخواهيم كرد! (170)

و (نيز به خاطر بياور) هنگامى كه كوه را همچون سايبانى بر فراز آنها بلند كرديم، آنچنان كه گمان كردند بر آنان فرود مى‏آمد; (و در همين حال، از آنها پيمان گرفتيم و گفتيم:) آنچه را (از احكام و دستورها) به شما داده‏ايم، با قوت (و جديت) بگيريد! و آنچه در آن است، به ياد داشته باشيد، (و عمل كنيد،) تا پرهيزگار شويد! (171)

و (به خاطر بياور) زمانى را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذريه آنها را برگرفت; و آنها را گواه بر خويشتن ساخت; (و فرمود:) «آيا من پروردگار شما نيستم؟» گفتند: «آرى، گواهى مى‏دهيم!» (چنين كرد مبادا) روز رستاخيز بگوييد: «ما از اين، غافل بوديم; (و از پيمان فطرى توحيد بى‏خبر مانديم)»! (172)

يا بگوييد: «پدرانمان پيش از ما مشرك بودند، ما هم فرزندانى بعد از آنها بوديم; (و چاره‏اى جز پيروى از آنان نداشتيم;) آيا ما را به آنچه باطل‏گرايان انجام دادند مجازات مى‏كنى؟!» (173)

اين گونه، آيات را توضيح مى‏دهيم; و شايد به سوى حق بازگردند (و بدانند نداى توحيد در درون جانشان، از روز نخست بوده است)! (174)

و بر آنها بخوان سرگذشت آن كس را كه آيات خود را به او داديم; ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شيطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد! (175)

و اگر مى‏خواستيم، (مقام) او را با اين آيات (و علوم و دانشها) بالا مى‏برديم; (اما اجبار، بر خلاف سنت ماست; پس او را به حال خود رها كرديم) و او به پستى گراييد، و از هواى نفس پيروى كرد! مثل او همچون سگ (هار) است كه اگر به او حمله كنى، دهانش را باز، و زبانش را برون مى‏آورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز همين كار را مى‏كند; (گويى چنان تشنه دنياپرستى است كه هرگز سيراب نمى‏شود! (اين مثل گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند; اين داستانها را (براى آنها) بازگو كن، شايد بينديشند (و بيدار شوند)! (176)

چه بد مثلى دارند گروهى كه آيات ما را تكذيب كردند; و آنها تنها به خودشان ستم مى‏نمودند! (177)

آن كس را كه خدا هدايت كند، هدايت يافته (واقعى) اوست; و كسانى را كه (بخاطر اعمالشان) گمراه سازد، زيانكاران (واقعى) آنها هستند! (178)

به يقين، گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم; آنها دلها ( عقلها )يى دارند كه با آن (انديشه نمى‏كنند، و) نمى‏فهمند; و چشمانى كه با آن نمى‏بينند; و گوشهايى كه با آن نمى‏شنوند; آنها همچون چهارپايانند; بلكه گمراهتر! اينان همان غافلانند (چرا كه با داشتن همه‏گونه امكانات هدايت، باز هم گمراهند)! (179)

و براى خدا، نامهاى نيك است; خدا را به آن (نامها) بخوانيد! و كسانى را كه در اسماء خدا تحريف مى‏كنند (و بر غير او مى‏نهند، و شريك برايش قائل مى‏شوند)، رها سازيد! آنها بزودى جزاى اعمالى را كه انجام مى‏دادند، مى‏بينند! (180)

و از آنها كه آفريديم، گروهى بحق هدايت مى‏كنند، و بحق اجراى عدالت مى‏نمايند. (181)

و آنها كه آيات ما را تكذيب كردند، به تدريج از جائى كه نمى‏دانند، گرفتار مجازاتشان خواهيم كرد. (182)

و به آنها مهلت مى‏دهم (تا مجازاتشان دردناكتر باشد); زيرا طرح و نقشه من، قوى (و حساب شده) است. (و هيچ كس را قدرت فرار از آن نيست.) (183)

آيا فكر نكردند كه همنشين آنها ( پيامبر) هيچ‏گونه (اثرى از) جنون ندارد؟! (پس چگونه چنين نسبت ناروايى به او مى‏دهند؟!) او فقط بيم دهنده آشكارى است (كه مردم را متوجه وظايفشان مى‏سازد). (184)

آيا در حكومت و نظام آسمانها و زمين، و آنچه خدا آفريده است، (از روى دقت و عبرت) نظر نيفكندند؟! (و آيا در اين نيز انديشه نكردند كه) شايد پايان زندگى آنها نزديك شده باشد؟! (اگر به اين كتاب آسمانى روشن ايمان نياورند،) بعد از آن به كدام سخن ايمان خواهند آورد؟! (185)

هر كس را خداوند (به جرم اعمال زشتش) گمراه سازد، هدايت كننده‏اى ندارد; و آنها را در طغيان و سركشى‏شان رها مى‏سازد، تا سرگردان شوند! (186)

درباره قيامت از تو سؤال مى‏كنند، كى فرامى‏رسد؟! بگو: «علمش فقط نزد پروردگار من است; و هيچ‏كس جز او (نمى‏تواند) وقت آن را آشكار سازد; (اما قيام قيامت، حتى) در آسمانها و زمين، سنگين (و بسيار پر اهميت) است; و جز بطور ناگهانى، به سراغ شما نمى‏آيد!» (باز) از تو سؤال مى‏كنند، چنان كه گويى تو از زمان وقوع آن باخبرى! بگو: «علمش تنها نزد خداست; ولى بيشتر مردم نمى‏دانند.» (187)

بگو: «من مالك سود و زيان خويش نيستم، مگر آنچه را خدا بخواهد; (و از غيب و اسرار نهان نيز خبر ندارم، مگر آنچه خداوند اراده كند;) و اگر از غيب باخبر بودم، سود فراوانى براى خود فراهم مى‏كردم، و هيچ بدى (و زيانى) به من نمى‏رسيد; من فقط بيم‏دهنده و بشارت‏دهنده‏ام براى گروهى كه ايمان مى‏آورند! (و آماده پذيرش حقند) (188)

او خدايى است كه (همه) شما را از يك فرد آفريد; و همسرش را نيز از جنس او قرار داد، تا در كنار او بياسايد. سپس هنگامى كه با او آميزش كرد، حملى سبك برداشت، كه با وجود آن، به كارهاى خود ادامه مى‏داد; و چون سنگين شد، هر دو از خداوند و پروردگار خود خواستند اگر فرزند صالحى به ما دهى، از شاكران خواهيم بود!» (189)

اما هنگامى كه خداوند فرزند صالحى به آنها داد، (موجودات ديگر را در اين موهبت مؤثر دانستند; و) براى خدا، در اين نعمت كه به آنها بخشيده بود، همتايانى قائل شدند; خداوند برتر است از آنچه همتاى او قرار مى‏دهند! (190)

آيا موجوداتى را همتاى او قرارمى‏دهند كه چيزى را نمى‏آفرينند، و خودشان مخلوقند. (191)

و نمى‏توانند آنان را يارى كنند، و نه خودشان را يارى مى‏دهند. (192)

و هرگاه آنها را به سوى هدايت دعوت كنيد، از شما پيروى نمى‏كنند; و براى شما يكسان است چه آنها را دعوت كنيد و چه خاموش باشيد؟! (193)

آنهايى را كه غير از خدا مى‏خوانيد (و پرستش مى‏كنيد)، بندگانى همچون خود شما هستند; آنها را بخوانيد، و اگر راست مى‏گوييد بايد به شما پاسخ دهند (و تقاضايتان را برآورند)! (194)

آيا (آنها حداقل همانند خود شما) پاهايى دارند كه با آن راه بروند؟! يا دستهايى دارند كه با آن چيزى را بگيرند (و كارى انجام دهند)؟! يا چشمانى دارند كه با آن ببينند؟! يا گوشهايى دارند كه با آن بشنوند؟! (نه، هرگز، هيچ‏كدام،) بگو: «(اكنون كه چنين است،) بتهاى خويش را كه شريك خدا قرار داده‏ايد (بر ضد من) بخوانيد، و براى من نقشه بكشيد، و لحظه‏اى مهلت ندهيد، (تا بدانيد كارى از آنها ساخته نيست)! (195)

ولى و سرپرست من، خدايى است كه اين كتاب را نازل كرده; و او همه صالحان را سرپرستى مى‏كند. (196)

و آنهايى را كه جز او مى‏خوانيد، نمى‏توانند ياريتان كنند، و نه (حتى) خودشان را يارى دهند; (197)

و اگر آنها را به هدايت فرا خوانيد، سخنانتان را نمى‏شنوند! و آنها را مى‏بينى (كه با چشمهاى مصنوعيشان) به تو نگاه مى‏كنند، اما در حقيقت نمى‏بينند!» (198)

(به هر حال) با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذير، و به نيكى‏ها دعوت نما، و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستيزه مكن)! (199)

و هرگاه‏وسوسه‏اى از شيطان به تو رسد، به خدا پناه بر; كه او شنونده و داناست! (200)

پرهيزگاران هنگامى كه گرفتار وسوسه‏هاى شيطان شوند، به ياد (خدا و پاداش و كيفر او) مى‏افتند; و (در پرتو ياد او، راه حق را مى‏بينند و) ناگهان بينا مى‏گردند. (201)

و (ناپرهيزگاران را) برادرانشان (از شياطين) پيوسته در گمراهى پيش مى‏برند، و باز نمى‏ايستند! (202)

هنگامى كه (در نزول وحى تاخير افتد، و) آيه‏اى براى آنان نياورى، مى‏گويند: «چرا خودت (از پيش خود) آن را برنگزيدى؟!» بگو: «من تنها از چيزى پيروى مى‏كنم كه بر من وحى مى‏شود; اين وسيله بينايى از طرف پروردگارتان، و مايه هدايت و رحمت است براى جمعيتى كه ايمان مى‏آورند. (203)

هنگامى كه قرآن خوانده شود، گوش فرا دهيد و خاموش باشيد; شايد مشمول رحمت خدا شويد! (204)

پروردگارت را در دل خود، از روى تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، ياد كن; و از غافلان مباش! (205)

آنها كه (در مقام قرب) نزد پروردگار تو هستند، (هيچ‏گاه) از عبادتش تكبر نمى‏ورزند، و او را تسبيح مى‏گويند، و برايش سجده مى‏كنند. (206)

 

 

سوره بعدی
 سوره الانفال
سوره بعدی بترتیب نزول
 سوره الجن

 

↑↑↑