(بگو:) عذر خواهى نكنيد (كه بيهوده است;
چرا كه) شما پس از ايمان آوردن، كافر شديد! اگر گروهى از شما را (بخاطر توبه) مورد
عفو قرار دهيم، گروه ديگرى را عذاب خواهيم كرد; زيرا مجرم بودند! (66)
مردان منافق و زنان منافق، همه از يك گروهند! آنها امر به منكر، و نهى
از معروف مىكنند; و دستهايشان را (از انفاق و بخشش) مىبندند; خدا را فراموش
كردند، و خدا (نيز) آنها را فراموش كرد (،و رحمتش را از آنها قطع نمود); به يقين،
منافقان همان فاسقانند! (67)
خداوند به مردان و زنان منافق و كفار، وعده آتش دوزخ داده; جاودانه در
آن خواهند ماند -همان براى آنها كافى است!- و خدا آنها را از رحمت خود دور ساخته; و
عذاب هميشگى براى آنهاست! (68)
(شما منافقان،) همانند كسانى هستيد كه قبل از شما بودند (و راه نفاق
پيمودند; بلكه) آنها از شما نيرومندتر، و اموال و فرزندانشان بيشتر بود! آنها از
بهره خود (از مواهب الهى در راه گناه و هوس) استفاده كردند; شما نيز از بهره خود،
(در اين راه) استفاده كرديد، همان گونه كه آنها استفاده كردند; شما (در كفر و نفاق
و استهزاى مؤمنان) فرو رفتيد، همان گونه كه آنها فرو رفتند; (ولى سرانجام) اعمالشان
در دنيا و آخرت نابود شد; و آنها همان زيانكارانند! (69)
آيا خبر كسانى كه پيش از آنها بودند، به آنان نرسيده است؟! «قوم نوح»
و «عاد» و «ثمود» و «قوم ابراهيم» و «اصحاب مدين» ( قوم شعيب) و «شهرهاى زير و رو
شده» ( قوم لوط); پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند، (ولى نپذيرفتند;)
خداوند به آنها ستم نكرد، اما خودشان بر خويشتن ستم مىكردند! (70)
مردان و زنان باايمان، ولى (و يار و ياور) يكديگرند; امر به معروف، و
نهى از منكر مىكنند; نماز را برپا مىدارند; و زكات را مىپردازند; و خدا و رسولش
را اطاعت مىكنند; بزودى خدا آنان را مورد رحمت خويش قرارمىدهد; خداوند توانا و
حكيم است! (71)
خداوند به مردان و زنان باايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرها
از زير درختانش جارى است; جاودانه در آن خواهند ماند; و مسكنهاى پاكيزهاى در
بهشتهاى جاودان (نصيب آنها ساخته); و (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه اينها) برتر
است; و پيروزى بزرگ، همين است! (72)
اى پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن، و بر آنها سخت بگير!
جايگاهشان جهنم است; و چه بد سرنوشتى دارند! (73)
به خدا سوگند مىخورند كه (در غياب پيامبر، سخنان نادرست) نگفتهاند;
در حالى كه قطعا سخنان كفرآميز گفتهاند; و پس از اسلامآوردنشان، كافر شدهاند; و
تصميم (به كار خطرناكى) گرفتند، كه به آن نرسيدند. آنها فقط از اين انتقام مىگيرند
كه خداوند و رسولش، آنان را به فضل (و كرم) خود، بىنياز ساختند! (با اين حال،) اگر
توبه كنند، براى آنها بهتر است; و اگر روى گردانند، خداوند آنها را در دنيا و آخرت،
به مجازات دردناكى كيفر خواهد داد; و در سراسر زمين، نه ولى و حامى دارند، و نه
ياورى! (74)
بعضى از آنها با خدا پيمان بسته بودند كه: «اگر خداوند ما را از فضل
خود روزى دهد، قطعا صدقه خواهيم داد; و از صالحان (و شاكران) خواهيم بود!» (75)
اما هنگامى كه خدا از فضل خود به آنها بخشيد، بخل ورزيدند و سرپيچى
كردند و روى برتافتند! (76)
اين عمل، (روح) نفاق را، تا روزى كه خدا را ملاقات كنند، در دلهايشان
برقرار ساخت. اين بخاطر آن است كه از پيمان الهى تخلف جستند; و بخاطر آن است كه
دروغ مىگفتند. (77)
آيا نمىدانستند كه خداوند، اسرار و سخنان درگوشى آنها را مىداند; و
خداوند داناى همه غيبها (و امور پنهانى) است؟! (78)
آنهايى كه از مؤمنان اطاعت كار، در صدقاتشان عيبجويى مىكنند، و كسانى
را كه (براى انفاق در راه خدا) جز به مقدار (ناچيز) توانائى خود دسترسى ندارند،
مسخره مىنمايند، خدا آنها را مسخره مىكند; (و كيفر استهزاكنندگان را به آنها
مىدهد;) و براى آنها عذاب دردناكى است! (79)
چه براى آنها استغفار كنى، و چه نكنى، (حتى) اگر هفتاد بار براى آنها
استغفار كنى، هرگز خدا آنها را نمىآمرزد! چرا كه خدا و پيامبرش را انكار كردند; و
خداوند جمعيت فاسقان را هدايت نمىكند! (80)
تخلفجويان (از جنگ تبوك،) از مخالفت با رسول خدا خوشحال شدند; و كراهت
داشتند كه با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد كنند; و (به يكديگر و به مؤمنان)
گفتند: «در اين گرما، (بسوى ميدان) حركت نكنيد!» (به آنان) بگو: «آتش دوزخ از اين
هم گرمتر است!» اگر مىدانستند! (81)
از اينرو آنها بايد كمتر بخندند و بسيار بگريند! (چرا كه آتش جهنم در
انتظارشان است) اين، جزاى كارهايى است كه انجام مىدادند! (82)
هرگاه خداوند تو را بسوى گروهى از آنان بازگرداند، و از تو اجازه خروج
(بسوى ميدان جهاد) بخواهند، بگو: «هيچ گاه با من خارج نخواهيد شد! و هرگز همراه من،
با دشمنى نخواهيد جنگيد! شما نخستين بار به كنارهگيرى راضى شديد، اكنون نيز با
متخلفان بمانيد!» (83)
هرگز بر مرده هيچ يك از آنان، نماز نخوان! و بر كنار قبرش، (براى دعا و
طلب آمرزش،) نايست! چرا كه آنها به خدا و رسولش كافر شدند; و در حالى كه فاسق بودند
از دنيا رفتند! (84)
مبادا اموال و فرزندانشان، مايه شگفتى تو گردد! (اين براى آنها نعمت نيست; بلكه) خدا مىخواهد آنها را به اين وسيله در دنيا عذاب كند، و
جانشان برآيد در حالى كه كافرند! (85)
و هنگامى كه سورهاى نازل شود (و به آنان دستور دهد) كه: «به خدا ايمان
بياوريد! و همراه پيامبرش جهاد كنيد!»، افرادى از آنها ( گروه منافقان)
كه توانايى دارند، از تو اجازه مىخواهند و مىگويند: «بگذار ما با
قاعدين ( آنها كه از جهاد معافند) باشيم!» (86)
(آرى،) آنها راضى شدند كه با متخلفان باشند; و بر دلهايشان مهر نهاده
شده; از اين رو (چيزى) نمىفهمند! (87)
ولى پيامبر و كسانى كه با او ايمان آوردند، با اموال و جانهايشان جهاد
كردند; و همه نيكيها براى آنهاست; و آنها همان رستگارانند! (88)
خداوند براى آنها باغهايى از بهشت فراهم ساخته كه نهرها از زير درختانش
جارى است; جاودانه در آن خواهند بود; و اين است رستگارى (و پيروزى)
بزرگ! (89)
و عذرآورندگان از اعراب، (نزد تو) آمدند كه به آنها اجازه (عدم شركت در
جهاد) داده شود; و آنها كه به خدا و پيامبرش دروغ گفتند، (بدون هيچ
عذرى در خانه خود) نشستند; بزودى به كسانى از آنها كه مخالفت كردند (و
معذور نبودند)، عذاب دردناكى خواهد رسيد! (90)
بر ضعيفان و بيماران و آنها كه وسيلهاى براى انفاق (در راه جهاد)
ندارند، ايرادى نيست (كه در ميدان جنگ شركت نجويند،) هرگاه براى خدا و
رسولش خيرخواهى كنند (;و از آنچه در توان دارند، مضايقه ننمايند). بر
نيكوكاران راه مؤاخذه نيست; و خداوند آمرزنده و مهربان است! (91)
و (نيز) ايرادى نيست بر آنها كه وقتى نزد تو آمدند كه آنان را بر مركبى
(براى جهاد) سوار كنى، گفتى: «مركبى كه شما را بر آن سوار كنم، ندارم!»
(از نزد تو) بازگشتند در حالى كه چشمانشان از اندوه اشكبار بود; زيرا
چيزى نداشتند كه در راه خدا انفاق كنند (و با آن به ميدان بروند) (92)
( جزء یازدهم )
راه مؤاخذه تنها به روى كسانى باز است كه
از تو اجازه مىخواهند در حالى كه توانگرند; (و امكانات كافى براى جهاد دارند;)
آنها راضى شدند كه با متخلفان ( زنان و كودكان و بيماران) بمانند; و خداوند بر
دلهايشان مهر نهاده; به همين جهت چيزى نمىدانند! (93)
هنگامى كه بسوى آنها (كه از جهاد تخلف كردند) باز گرديد، از شما عذرخواهى مىكنند;
بگو: «عذرخواهى نكنيد، ما هرگز به شما ايمان نخواهيم آورد! چرا كه خدا ما را از
اخبارتان آگاه ساخته; و خدا و رسولش، اعمال شما را مىبينند; سپس به سوى كسى كه
داناى پنهان و آشكار است بازگشت داده مىشويد; و او شما را به آنچه انجام مىداديد،
آگاه مىكند (و جزا مىدهد!) » (94)
هنگامى كه بسوى آنان بازگرديد، براى شما به خدا سوگند ياد مىكنند، تا از آنها
اعراض (و صرف نظر) كنيد; از آنها اعراض كنيد (و روى بگردانيد); چرا كه پليدند! و
جايگاهشان دوزخ است، بكيفر اعمالى كه انجام مىدادند. (95)
براى شما قسم ياد مىكنند تا از آنها راضى شويد; اگر شما از آنها راضى شويد، خداوند
(هرگز) از جمعيت فاسقان راضى نخواهد شد! (96)
باديهنشينان عرب، كفر و نفاقشان شديدتر است; و به ناآگاهى از حدود و احكامى كه خدا
بر پيامبرش نازل كرده، سزاوارترند; و خداوند دانا و حكيم است! (97)
گروهى از (اين) اعراب باديهنشين، چيزى را كه (در راه خدا) انفاق مىكنند،غرامت
محسوب مىدارند; و انتظار حوادث دردناكى براى شما مىكشند; حوادث دردناك براى خود
آنهاست; و خداوند شنوا و داناست! (98)
گروهى (ديگر) از عربهاى باديهنشين، به خدا و روز رستاخيز ايمان دارند; و آنچه را
انفاق مىكنند، مايه تقرب به خدا، و دعاى پيامبر مىدانند; آگاه باشيد اينها مايه
تقرب آنهاست! خداوند بزودى آنان را در رحمت خود وارد خواهد ساخت; به يقين، خداوند
آمرزنده و مهربان است! (99)
پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار، و كسانى كه به نيكى از آنها پيروى كردند،
خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نيز) از او خشنود شدند; و باغهايى از بهشت براى
آنان فراهم ساخته، كه نهرها از زير درختانش جارى است; جاودانه در آن خواهند ماند; و
اين است پيروزى بزرگ! (100)
و از (ميان) اعراب باديهنشين كه اطراف شما هستند، جمعى منافقند; و از اهل مدينه
(نيز)، گروهى سخت به نفاق پاى بندند. تو آنها را نمىشناسى، ولى ما آنها را مى
شناسيم. بزودى آنها را دو بار مجازات مىكنيم (:مجازاتى با رسوايى در دنيا، و
مجازاتى به هنگام مرگ); سپس بسوى مجازات بزرگى (در قيامت)فرستاده مىشوند. (101)
و گروهى ديگر، به گناهان خود اعتراف كردند; و كار خوب و بد را به هم آميختند; اميد
مىرود كه خداوند توبه آنها را بپذيرد; به يقين، خداوند آمرزنده و مهربان است!
(102)
از اموال آنها صدقهاى (بعنوان زكات) بگير، تا بوسيله آن، آنها را پاك سازى و پرورش
دهى! و (به هنگام گرفتن زكات،) به آنها دعا كن; كه دعاى تو، مايه آرامش آنهاست; و
خداوند شنوا و داناست! (103)
آيا نمىدانستند كه فقط خداوند توبه را از بندگانش مىپذيرد، و صدقات را مىگيرد، و
خداوند توبهپذير و مهربان است؟! (104)
بگو: «عمل كنيد! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مىبينند! و بزودى،
بسوى داناى نهان و آشكار، بازگردانده مىشويد; و شما را به آنچه عمل مىكرديد، خبر
مىدهد!» (105)
و گروهى ديگر، به فرمان خدا واگذار شدهاند (و كارشان با خداست); يا آنها را مجازات
مىكند، و يا توبه آنان را مىپذيرد (،هر طور كه شايسته باشند); و خداوند دانا و
حكيم است! (106)
(گروهى ديگر از آنها) كسانى هستند كه مسجدى ساختند براى زيان (به مسلمانان)، و
(تقويت) كفر، و تفرقهافكنى ميان مؤمنان، و كمينگاه براى كسى كه از پيش با خدا و
پيامبرش مبارزه كرده بود; آنها سوگند ياد مىكنند كه: «جز نيكى (و خدمت)، نظرى
نداشتهايم!» اما خداوند گواهى مىدهد كه آنها دروغگو هستند! (107)
هرگز در آن (مسجد به عبادت) نايست! آن مسجدى كه از روز نخست بر پايه تقوا بنا شده،
شايستهتر است كه در آن (به عبادت) بايستى; در آن، مردانى هستند كه دوست مىدارند
پاكيزه باشند; و خداوند پاكيزگان را دوست دارد! (108)
آيا كسى كه شالوده آن را بر تقواى الهى و خشنودى او بنا كرده بهتر است،يا كسى كه
اساس آن را بر كنار پرتگاه سستى بنا نموده كه ناگهان در آتش دوزخ فرومىريزد؟ و
خداوند گروه ستمگران را هدايت نمىكند! (109)
(اما) اين بنايى را كه آنها ساختند، همواره بصورت يك وسيله شك و ترديد،در دلهايشان
باقى مىماند; مگر اينكه دلهايشان پاره پاره شود (و بميرند; وگرنه، هرگز از دل آنها
بيرون نمىرود); و خداوند دانا و حكيم است! (110)
خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خريدارى كرده، كه (در برابرش) بهشت براى
آنان باشد; (به اين گونه كه:) در راه خدا پيكار مىكنند، مىكشند و كشته مىشوند;
اين وعده حقى است بر او، كه در تورات و انجيل و قرآن ذكر فرموده; و چه كسى از خدا
به عهدش وفادارتر است؟! اكنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدى كه با خدا كردهايد;
و اين است آن پيروزى بزرگ! (111)
توبهكنندگان، عبادت كاران، سپاسگويان، سياحت كنندگان، ركوع كنندگان، سجدهآوران،
آمران به معروف، نهى كنندگان از منكر، و حافظان حدود (و مرزهاى)الهى، (مؤمنان
حقيقىاند) ; و بشارت ده به (اينچنين) مؤمنان! (112)
براى پيامبر و مؤمنان، شايسته نبود كه براى مشركان (از خداوند) طلب آمرزش كنند، هر
چند از نزديكانشان باشند; (آن هم) پس از آنكه بر آنها روشن شد كه اين گروه، اهل
دوزخند! (113)
و استغفار ابراهيم براى پدرش ( عمويش آزر)، فقط بخاطر وعدهاى بود كه به او داده
بود (تا وى را بسوى ايمان جذب كند); اما هنگامى كه براى او روشن شد كه وى دشمن
خداست، از او بيزارى جست; به يقين، ابراهيم مهربان و بردبار بود! (114)
چنان نبود كه خداوند قومى را، پس از آن كه آنها را هدايت كرد (و ايمان آوردند)
گمراه (و مجازات) كند; مگر آنكه امورى را كه بايد از آن بپرهيزند، براى آنان بيان
نمايد (و آنها مخالفت كنند); زيرا خداوند به هر چيزى داناست! (115)
حكومت آسمانها و زمين تنها از آن خداست; زنده مىكند و مىميراند; و جز خدا، ولى و
ياورى نداريد! (116)
مسلما خداوند رحمت خود را شامل حال پيامبر و مهاجران و انصار، كه در زمان عسرت و
شدت (در جنگ تبوك) از او پيروى كردند، نمود; بعد از آنكه نزديك بود دلهاى گروهى از
آنها، از حق منحرف شود (و از ميدان جنگ بازگردند); سپس خدا توبه آنها را پذيرفت، كه
او نسبت به آنان مهربان و رحيم است! (117)
(همچنين) آن سه نفر كه (از شركت در جنگ تبوك) تخلف جستند، (و مسلمانان با آنان قطع
رابطه نمودند،) تا آن حد كه زمين با همه وسعتش بر آنها تنگ شد; (حتى) در وجود خويش،
جايى براى خود نمىيافتند; (در آن هنگام) دانستند پناهگاهى از خدا جز بسوى او نيست;
سپس خدا رحمتش را شامل حال آنها نمود، (و به آنان توفيق داد) تا توبه كنند; خداوند
بسيار توبهپذير و مهربان است! (118)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، و با صادقان باشيد!
(119)
سزاوار نيست كه اهل مدينه، و باديهنشينانى كه اطراف آنها هستند، از رسول خدا تخلف
جويند; و براى حفظ جان خويش، از جان او چشم بپوشند! اين بخاطر آن است كه هيچ تشنگى
و خستگى، و گرسنگى در راه خدا به آنها نمىرسد و هيچ گامى كه موجب خشم كافران
مىشود برنمىدارند، و ضربهاى از دشمن نمىخورند، مگر اينكه به خاطر آن، عمل صالحى
براى آنها نوشته مىشود; زيرا خداوند پاداش نيكوكاران را تباه نمىكند! (120)
و هيچ مال كوچك يا بزرگى را (در اين راه) انفاق نمىكنند، و هيچ سرزمينى را (بسوى
ميدان جهاد و يا در بازگشت) نمىپيمايند، مگر اينكه براى آنها نوشته مىشود; تا
خداوند آن را بعنوان بهترين اعمالشان، پاداش دهد. (121)
شايسته نيست مؤمنان همگى (بسوى ميدان جهاد) كوچ كنند; چرا از هر گروهى از آنان،
طايفهاى كوچ نمىكند (و طايفهاى در مدينه بماند)، تا در دين (و معارف و احكام
اسلام) آگاهى يابند و به هنگام بازگشت بسوى قوم خود، آنها را بيم دهند؟! شايد (از
مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خوددارى كنند! (122)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! با كافرانى كه به شما نزديكترند، پيكار كنيد! (و دشمن
دورتر، شما را از دشمنان نزديك غافل نكند!) آنها بايد در شما شدت و خشونت (و قدرت)
احساس كنند; و بدانيد خداوند با پرهيزگاران است! (123)
و هنگامى كه سورهاى نازل مىشود، بعضى از آنان (به ديگران) مىگويند: «اين سوره،
ايمان كدام يك از شما را افزون ساخت؟!» (به آنها بگو:) اما كسانى كه ايمان
آوردهاند، بر ايمانشان افزوده; و آنها (به فضل و رحمت الهى) خوشحالند. (124)
و اما آنها كه در دلهايشان بيمارى است، پليدى بر پليديشان افزوده; و از دنيا رفتند
در حالى كه كافر بودند. (125)
آيا آنها نمىبينند كه در هر سال، يك يا دو بار آزمايش مىشوند؟! باز توبه
نمىكنند، و متذكر هم نمىگردند! (126)
و هنگامى كه سورهاى نازل مىشود، بعضى از آنها ( منافقان) به يكديگر نگاه مىكنند
و مىگويند: «آيا كسى شما را مىبيند؟ (اگر از حضور پيامبر بيرون رويم، كسى متوجه
ما نمىشود! )» سپس منصرف مىشوند (و بيرون مىروند); خداوند دلهايشان را (از حق)
منصرف ساخته; چرا كه آنها، گروهى هستند كه نمىفهمند (و بىدانشند)! (127)
به يقين، رسولى از خود شما بسويتان آمد كه رنجهاى شما بر او سخت است; و اصرار بر
هدايت شما دارد; و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است! (128)
اگر آنها (از حق) روى بگردانند، (نگران مباش!) بگو: «خداوند مرا كفايت مىكند; هيچ
معبودى جز او نيست; بر او توكل كردم; و او صاحب عرش بزرگ است!» (129)
سوره بعدی سوره یونس سوره بعدی بترتیب نزول سوره النصر