آخر  ↓↓↓  وسط


به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
حم. (1)
سوگند به كتاب مبين (و روشنگر)، (2)
كه ما آن را قرآنى فصيح و عربى قرار داديم، شايد شما (آن را) درك كنيد! (3)
و آن در «ام‏الكتاب‏» ( لوح محفوظ) نزد ما بلندپايه و استوار است! (4)
آيا اين ذكر ( قرآن) را از شما بازگيريم بخاطر اينكه قومى اسرافكاريد؟! (5)
چه بسيار پيامبرانى كه (براى هدايت) در ميان اقوام پيشين فرستاديم; (6)
ولى هيچ پيامبرى به سوى آنها نمى‏آمد مگر اينكه او را استهزا مى‏كردند. (7)
ولى ما كسانى را كه نيرومندتر از آنها بودند هلاك كرديم، و داستان پيشينيان گذشت. (8)
هر گاه از آنان بپرسى: «چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟» مسلما مى‏گويند: «خداوند قادر و دانا آنها را آفريده است‏»! (9)
همان كسى كه زمين را محل آرامش شما قرار داد، و براى شما در آن راه‏هايى آفريد باشد، كه هدايت شويد (و به مقصد برسيد)! (10)
همان كسى كه از آسمان آبى فرستاد بمقدار معين، و بوسيله آن سرزمين مرده را حيات بخشيديم; همين گونه (در قيامت از قبرها) شما را خارج مى‏سازند! (11)
و همان كسى كه همه زوجها را آفريد، وبراى شما از كشتيها و چهارپايان مركبهايى قرارداد كه بر آن سوار مى‏شويد، (12)
تا بر پشت آنها بخوبى قرار گيريد; سپس هنگامى كه بر آنها سوار شديد، نعمت پروردگارتان را متذكر شويد و بگوييد: «پاك و منزه است كسى كه اين را مسخر ما ساخت، وگرنه ما توانايى تسخير آن را نداشتيم; (13)
و ما به سوى پروردگارمان بازمى‏گرديم!» (14)
آنها براى خداوند از ميان بندگانش جزئى قرار دادند (و ملائكه را دختران خدا خواندند); انسان كفران‏كننده آشكارى است! (15)
آيا از ميان مخلوقاتش دختران را براى خود انتخاب كرده و پسران را براى شما برگزيده است؟! (16)
در حالى كه هرگاه يكى از آنها را به همان چيزى كه براى خداوند رحمان شبيه قرار داده ( به تولد دختر) بشارت دهند، صورتش (از فرط ناراحتى) سياه مى‏شود و خشمگين مى‏گردد! (17)
آيا كسى را كه در لابلاى زينتها پرورش مى‏يابد و به هنگام جدال قادر به تبيين مقصود خود نيست (فرزند خدا مى‏خوانيد)؟! (18)
آنها فرشتگان را كه بندگان خداوند رحمانند مؤنث پنداشتند; آيا شاهد آفرينش آنها بوده اند؟ ! گواهى آنان نوشته مى‏شود و (از آن) بازخواست خواهند شد! (19)
آنان گفتند: «اگر خداوند رحمان مى‏خواست ما آنها را پرستش نمى‏كرديم!» ولى به اين امر هيچ گونه علم و يقين ندارند و جز دروغ چيزى نمى‏گويند! (20)
يا اينكه ما كتابى پيش از اين به آنان داده‏ايم و آنها به آن تمسك مى‏جويند؟! (21)
بلكه آنها مى‏گويند: «ما نياكان خود را بر آئينى يافتيم، و ما نيز به پيروى آنان هدايت يافته‏ايم.;  (22)
و اين‏گونه در هيچ شهر و ديارى پيش از تو پيامبر انذاركننده‏اى نفرستاديم مگر اينكه ثروتمندان مست و مغرور آن گفتند: «ما پدران خود را بر آئينى يافتيم و به آثار آنان اقتدا مى‏كنيم.» (23)
(پيامبرشان) گفت: «آيا اگر من آيينى هدايت‏بخش‏تر از آنچه پدرانتان را بر آن يافتيد آورده باشم (باز هم انكار مى‏كنيد)؟!» گفتند: «(آرى،) ما به آنچه شما به آن فرستاده شده‏ايد كافريم!  (24)
به همين جهت از آنها انتقام گرفتيم; بنگر پايان كار تكذيب‏كنندگان چگونه بود! (25)
و به خاطر بياور هنگامى را كه ابراهيم به پدرش ( عمويش آزر) و قومش گفت: «من از آنچه شما مى‏پرستيد بيزارم. (26)
مگر آن كسى كه مرا آفريده، كه او هدايتم خواهد كرد!» (27)
او كلمه توحيد را كلمه پاينده‏اى در نسلهاى بعد از خود قرار داد، شايد به سوى خدا باز گردند! (28)
ولى من اين گروه و پدرانشان را از مواهب دنيا بهره‏مند ساختم تا حق و فرستاده آشكار (الهى) به سراغشان آمد; (29)
هنگامى كه حق به سراغشان آمد; گفتند: «اين سحر است، و ما نسبت به آن كافريم‏»! (30)
و گفتند: «چرا اين قرآن بر مرد بزرگ (و ثروتمندى) از اين دو شهر (مكه و طائف) ناز ل نشده است؟!» (31)
آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم مى‏كنند؟! ما معيشت آنها را در حيات دنيا در ميانشان تقسيم كرديم و بعضى را بر بعضى برترى داديم تا يكديگر را مسخر كرده (و با هم تعاون نمايند); و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع‏آورى مى‏كنند بهتر است! (32)
اگر (تمكن كفار از مواهب مادى) سبب نمى‏شد كه همه مردم امت واحد (گمراهى) شوند، ما براى كسانى كه به (خداوند) رحمان كافر مى‏شدند خانه‏هايى قرار مى‏داديم با سقفهايى از نقره و نردبانهايى كه از آن بالا روند، (33)
و براى خانه‏هايشان درها و تختهايى (زيبا و نقره‏اى) قرار مى‏داديم كه بر آن تكيه كنند; (34)
و انواع زيورها; ولى تمام اينها بهره زندگى دنياست، و آخرت نزد پروردگارت از آن پرهيزگاران است! (35)
و هر كس از ياد خدا روى‏گردان شود شيطان را به سراغ او ميفرستيم پس همواره قرين اوست! (36)
و آنها ( شياطين) اين گروه را از راه خدا بازمى‏دارند، در حالى كه گمان مى‏كنند هدايت‏يافتگان حقيقى آنها هستند! (37)
تا زمانى كه (در قيامت) نزد ما حاضر شود مى‏گويد: اى كاش ميان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود; چه بد همنشينى بودى! (38)
(ولى به آنها مى‏گوييم:) هرگز اين گفتگوها امروز به حال شما سودى ندارد، چرا كه ظلم كرديد; و همه در عذاب مشتركيد! (39)
(اى پيامبر!) آيا تو مى‏توانى سخن خود را به گوش كران برسانى، يا كوران و كسانى را كه در گمراهى آشكارى هستند هدايت كنى؟! (40)
و هرگاه تو را از ميان آنها ببريم، حتما از آنان انتقام خواهيم گرفت; (41)
يا اگر (زنده بمانى و) و آنچه را (از عذاب) به آنان وعده داده‏ايم به تو نشان دهيم، باز ما بر آنها مسلطيم! (42)
آنچه را بر تو وحى شده محكم بگير كه تو بر صراط مستقيمى. (43)
و اين مايه يادآورى (و عظمت) تو و قوم تو است و بزودى سؤال خواهيد شد. (44)
از رسولانى كه پيش از تو فرستاديم بپرس: آيا غير از خداوند رحمان معبودانى براى پرستش قرار داديم؟! (45)
ما موسى را با آيات خود به سوى فرعون و درباريان او فرستاديم; (موسى به آنها) گفت: «من فرستاده پروردگار جهانيانم‏» (46)
ولى هنگامى كه او آيات ما را براى آنها آورد، به آن مى‏خنديدند! (47)
ما هيچ آيه (و معجزه‏اى) به آنان نشان نمى‏داديم مگر اينكه از ديگرى بزرگتر (و مهمتر) بود; و آنها را به (انواع) عذاب گرفتار كرديم شايد بازگردند! (48)
(وقتى گرفتار بلا مى‏شدند مى)گفتند: «اى ساحر! پروردگارت را به عهدى كه با تو كرده بخوان (تا ما را از اين بلا برهاند) كه ما هدايت خواهيم يافت (و ايمان مى‏آوريم)!» (49)
اما هنگامى كه عذاب را از آنها برطرف مى‏ساختيم پيمان خود را مى‏شكستند! (50)
فرعون در ميان قوم خود ندا داد و گفت: «اى قوم من! آيا حكومت مصر از آن من نيست، و اين نهرها تحت فرمان من جريان ندارد؟ آيا نمى‏بينيد؟ (51)
مگر نه اين است كه من از اين مردى كه از خانواده و طبقه پستى است و هرگز نمى‏تواند فصيح سخن بگويد برترم؟ (52)
(اگر راست مى‏گويد) چرا دستبندهاى طلا به او داده نشده، يا اينكه چرا فرشتگان دوشادوش او نيامده‏اند (تا گفتارش را تاييد كنند)؟! (53)
(فرعون) قوم خود را سبك شمرد، در نتيجه از او اطاعت كردند; آنان قومى فاسق بودند! (54)
اما هنگامى كه ما را به خشم آوردند، از آنها انتقام گرفتيم و همه را غرق كرديم. (55)
و آنها را پيشگامان (در عذاب) و عبرتى براى ديگران قرار داديم. (56)
و هنگامى كه درباره فرزند مريم مثلى زده شد، ناگهان قوم تو بخاطر آن داد و فرياد راه انداختند. (57)
و گفتند: «آيا خدايان ما بهترند يا او ( مسيح)؟! (اگر معبودان ما در دوزخند، مسيح نيز در دوزخ است، چرا كه معبود واقع شده)!» ولى آنها اين مثل را جز از طريق جدال (و لجاج) براى تو نزدند; آنان گروهى كينه‏توز و پرخاشگرند! (58)
مسيح فقط بنده‏اى بود كه ما نعمت به او بخشيديم و او را نمونه و الگوئى براى بنى اسرائيل قرار داديم. (59)
و هرگاه بخواهيم به جاى شما در زمين فرشتگانى قرار مى‏دهيم كه جانشين (شما) گردند! (60)
و او ( مسيح) سبب آگاهى بر روز قيامت است. (زيرا نزول عيسى گواه نزديكى رستاخيز است); هرگز در آن ترديد نكنيد; و از من پيروى كنيد كه اين راه مستقيم است! (61)
و شيطان شما را (از راه خدا) باز ندارد، كه او دشمن آشكار شماست! (62)
و هنگامى كه عيسى دلايل روشن (براى آنها) آورد گفت: «من براى شما حكمت آورده‏ام، و آمده‏ام تا برخى از آنچه را كه در آن اختلاف داريد روشن كنم; پس تقواى الهى پيشه كنيد و از من اطاعت نماييد! (63)
خداوند پروردگار من و پروردگار شماست; (تنها) او را پرستش كنيد كه راه راست همين است!  (64)
ولى گروه‏هايى از ميان آنها (درباره مسيح) اختلاف كردند (و بعضى او را خدا پنداشتند); واى بر كسانى كه ستم كردند از عذاب روزى دردناك! (65)
آيا جز اين انتظار دارند كه قيامت ناگهان به سراغشان آيد در حالى كه نمى‏فهمند؟ (66)
دوستان در آن روز دشمن يكديگرند، مگر پرهيزگاران! (67)
اى بندگان من! امروز نه ترسى بر شماست و نه اندوهگين مى‏شويد! (68)
همان كسانى كه به آيات ما ايمان آوردند و تسليم بودند. (69)
(به آنها خطاب مى‏شود:) شما و همسرانتان در نهايت شادمانى وارد بهشت شويد! (70)
(اين در حالى است كه) ظرفها(ى غذا) و جامهاى طلائى (شراب طهور) را گرداگرد آنها مى‏گردانند; و در آن (بهشت) آنچه دلها مى‏خواهد و چشمها از آن لذت مى‏برد موجود است; و شما هميشه در آن خواهيد ماند! (71)
اين بهشتى است كه شما وارث آن مى‏شويد بخاطر اعمالى كه انجام مى‏داديد! (72)
و در آن براى شما ميوه‏هاى فراوان است كه از آن مى‏خوريد. (73)
(ولى) مجرمان در عذاب دوزخ جاودانه مى‏مانند. (74)
هرگز عذاب آنان تخفيف نمى‏يابد، و در آنجا از همه چيز مايوسند. (75)
ما به آنها ستم نكرديم، آنان خود ستمكار بودند! (76)
آنها فرياد مى‏كشند: «اى مالك دوزخ! (اى كاش) پروردگارت ما را بميراند (تا آسوده شويم)!  مى‏گويد: «شما در اين جا ماندنى هستيد!» (77)
ما حق را براى شما آورديم; ولى بيشتر شما از حق كراهت داشتيد! (78)
بلكه آنها تصميم محكم بر توطئه گرفتند; ما نيز اراده محكمى (درباره آنها) داريم! (79)
آيا آنان مى‏پندارند كه ما اسرار نهانى و سخنان درگوشى آنان را نمى‏شنويم؟ آرى، رسولان (و فرشتگان) ما نزد آنها هستند و مى‏نويسند! (80)
بگو: «اگر براى خداوند فرزندى بود، من نخستين پرستنده او بودم!» (81)
منزه است پروردگار آسمانها و زمين، پروردگار عرش، از توصيفى كه آنها مى‏كنند! (82)
آنان را به حال خود واگذار تا در باطل غوطه‏ور باشند و سرگرم بازى شوند تا روزى را كه به آنها وعده داده شده است ملاقات كنند (و نتيجه كار خود را ببينند)! (83)
او كسى است كه در آسمان معبود است و در زمين معبود; و او حكيم و عليم است! (84)
پر بركت و پايدار است كسى كه حكومت آسمانها و زمين و آنچه در ميان آن دو است از آن اوست; و آگاهى از قيام قيامت نزد اوست و به سوى او بازگردانده مى‏شويد! (85)
كسانى را كه غير از او مى‏خوانند قادر بر شفاعت نيستند; مگر آنها كه شهادت به حق داده‏اند و بخوبى آگاهند! (86)
و اگر از آنها بپرسى چه كسى آنان را آفريده، قطعا مى‏گويند: خدا; پس چگونه از عبادت او منحرف مى‏شوند؟! (87)
آنها چگونه از شكايت پيامبر كه مى‏گويد: «پروردگارا! اينها قومى هستند كه ايمان نمى آورند  (غافل مى‏شوند؟!) (88)
پس (اكنون كه چنين است) از آنان روى برگردان و بگو: «سلام بر شما»، اما بزودى خواهند دانست! (89)

 

سوره بعدی
 سوره الدخان
سوره بعدی بترتیب نزول
 سوره الدخان

 

↑↑↑