پروردگارا! ما را تسليم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتى كه تسليم فرمانت
باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذير ، كه تو
توبهپذير و مهربانى! (128)
پروردگارا! در ميان آنها پيامبرى از خودشان برانگيز، تا آيات تو را بر آنان بخواند،
و آنها را كتاب و حكمت بياموزد، و پاكيزه كند; زيرا تو توانا و حكيمى (و بر اين
كار، قادرى)!» (129)
چز افراد سفيه و نادان، چه كسى از آيين ابراهيم، (با آن پاكى و درخشندگى،)
روىگردان خواهد شد؟! ما او را در اين جهان برگزيديم; و او در جهان ديگر، از صالحان
است. (130)
در آن هنگام كه پروردگارش به او گفت: اسلام بياور! (و در برابر حق، تسليم باش! او
فرمان پروردگار را، از جان و دل پذيرفت; و) گفت: «در برابر پروردگار جهانيان، تسليم
شدم.» (131)
و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر،) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند;
(و هر كدام به فرزندان خويش گفتند:) «فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما
برگزيده است; و شما، جز به آيين اسلام ( تسليم در برابر فرمان خدا) از دنيا نرويد!»
(132)
آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود
گفت: «پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟» گفتند: «خداى تو، و خداى پدرانت، ابراهيم و
اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را، و ما در برابر او تسليم هستيم.» (133)
آنها امتى بودند كه درگذشتند. اعمال آنان، مربوط به خودشان بود و اعمال شما نيز
مربوط به خود شماست; و شما هيچگاه مسئول اعمال آنها نخواهيد بود. (134)
(اهل كتاب) گفتند: «يهودى يا مسيحى شويد، تا هدايت يابيد!» بگو: «(اين آيينهاى
تحريف شده، هرگز نمىتواند موجب هدايت گردد،) بلكه از آيين خالص ابراهيم پيروى
كنيد! و او هرگز از مشركان نبود!» (135)
بگوييد: «ما به خدا ايمان آوردهايم; و به آنچه بر ما نازل شده; و آنچه بر ابراهيم
و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و پيامبران از فرزندان او نازل گرديد ، و (همچنين) آنچه
به موسى و عيسى و پيامبران (ديگر) از طرف پروردگار داده شده است، و در ميان هيچ يك
از آنها جدايى قائل نمىشويم، و در برابر فرمان خدا تسليم هستيم; (و تعصبات نژادى و
اغراض شخصى، سبب نمىشود كه بعضى را بپذيريم و بعضى را رها كنيم.)» (136)
اگر آنها نيز به مانند آنچه شما ايمان آوردهايد ايمان بياورند، هدايت يافتهاند; و
اگر سرپيچى كنند، از حق جدا شدهاند و خداوند، شر آنها را از تو دفع مىكند; و او
شنونده و داناست. (137)
رنگ خدايى (بپذيريد! رنگ ايمان و توحيد و اسلام;) و چه رنگى از رنگ خدايى بهتر
است؟! و ما تنها او را عبادت مىكنيم. (138)
بگو: «آيا در باره خداوند با ما محاجه مىكنيد؟! در حالى كه او، پروردگار ما و
شماست; و اعمال ما از آن ما، و اعمال شما از آن شماست; و ما او را با اخلاص پرستش
مىكنيم، (و موحد خالصيم) .» (139)
يا مىگوييد: «ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط، يهودى يا نصرانى
بودند»؟! بگو: شما بهتر مىدانيد يا خدا؟! (و با اينكه مىدانيد آنها يهودى
يا نصرانى نبودند، چرا حقيقت را كتمان مىكنيد؟)» و چه كسى ستمكارتر است از آن كس
كه گواهى و شهادت الهى را كه نزد اوست، كتمان مىكند؟! و خدا از اعمال شما غافل
نيست. (140)
(به هر حال) آنها امتى بودند كه درگذشتند. آنچه كردند، براى خودشان است; و آنچه هم
شما كردهايد، براى خودتان است; و شما مسئول اعمال آنها نيستيد. (141)
( جزء دوم )
به زودى سبكمغزان از مردم
مىگويند: «چه چيز آنها ( مسلمانان) را، از قبلهاى كه بر آن بودند،
بازگردانيد؟!» بگو: «مشرق و مغرب، از آن خداست; خدا هر كس را بخواهد،
به راه راست هدايت مىكند.» (142)
همانگونه (كه قبله شما، يك قبله ميانه است) شما را نيز، امت ميانهاى
قرار داديم (در حد اعتدال، ميان افراط و تفريط;) تا بر مردم گواه
باشيد; و پيامبر هم بر شما گواه است. و ما، آن قبلهاى را كه قبلا بر
آن بودى، تنها براى اين قرار داديم كه افرادى كه از پيامبر پيروى
مىكنند، از آنها كه به جاهليت بازمىگردند، مشخص شوند. و مسلما اين
حكم، جز بر كسانى كه خداوند آنها را هدايت كرده، دشوار بود. (اين را
نيز بدانيد كه نمازهاى شما در برابر قبله سابق، صحيح بوده است;) و خدا
هرگز ايمان ( نماز) شما را ضايع نمىگرداند; زيرا خداوند، نسبت به
مردم، رحيم و مهربان است. (143)
نگاههاى انتظارآميز تو را به سوى آسمان (براى تعيين قبله نهايى)
مىبينيم! اكنون تو را به سوى قبلهاى كه از آن خشنود باشى، باز
مىگردانيم. پس روى خود را به سوى مسجد الحرام كن! و هر جا باشيد، روى
خود را به سوى آن بگردانيد! و كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده،
بخوبى مىدانند اين فرمان حقى است كه از ناحيه پروردگارشان صادر شده;
(و در كتابهاى خود خواندهاند كه پيغمبر اسلام، به سوى دو قبله، نماز
مىخواند). و خداوند از اعمال آنها (در مخفى داشتن اين آيات) غافل
نيست! (144)
سوگند كه اگر براى (اين گروه از) اهل كتاب، هرگونه آيه (و نشانه و
دليلى) بياورى، از قبله تو پيروى نخواهند كرد; و تو نيز، هيچگاه از
قبله آنان، پيروى نخواهى نمود. (آنها نبايد تصور كنند كه بار ديگر،
تغيير قبله امكانپذير است!) و حتى هيچيك از آنها، پيروى از قبله
ديگرى نخواهد كرد! و اگر تو، پس از اين آگاهى، متابعت هوسهاى آنها كنى،
مسلما از ستمگران خواهى بود! (145)
كسانى كه كتاب آسمانى به آنان دادهايم، او ( پيامبر) را همچون فرزندان
خود مىشناسند; (ولى) جمعى از آنان، حق را آگاهانه كتمان مىكنند!
(146)
اين (فرمان تغيير قبله) حكم حقى از طرف پروردگار توست، بنابراين، هرگز
از ترديدكنندگان در آن مباش! (147)
هر طايفهاى قبلهاى دارد كه خداوند آن را تعيين كرده است; (بنابراين،
زياد در باره قبله گفتگو نكنيد! و به جاى آن،) در نيكىها و اعمال خير،
بر يكديگر سبقت جوييد! هر جا باشيد، خداوند همه شما را (براى پاداش و
كيفر در برابر اعمال نيك و بد، در روز رستاخيز،) حاضر مىكند; زيرا او،
بر هر كارى تواناست. (148)
از هر جا (و از هر شهر و نقطهاى) خارج شدى، (به هنگام نماز،) روى خود
را به جانب «مسجد الحرام» كن! اين دستور حقى از طرف پروردگار توست! و
خداوند، از آنچه انجام مىدهيد، غافل نيست! (149)
و از هر جا خارج شدى، روى خود را به جانب مسجد الحرام كن! و هر جا
بوديد، روى خود را به سوى آن كنيد! تا مردم، جز ظالمان (كه دست از
لجاجت برنمىدارند،) دليلى بر ضد شما نداشته باشند; (زيرا از نشانههاى
پيامبر، كه در كتب آسمانى پيشين آمده، اين است كه او، به سوى دو قبله،
نماز مىخواند.) از آنها نترسيد! و (تنها) از من بترسيد! (اين تغيير
قبله، به خاطر آن بود كه) نعمت خود را بر شما تمام كنم، شايد هدايت
شويد! (150)
همانگونه (كه با تغيير قبله، نعمت خود را بر شما كامل كرديم،) رسولى
از خودتان در ميان شما فرستاديم; تا آيات ما را بر شما بخواند; و شما
را پاك كند; و به شما، كتاب و حكمت بياموزد; و آنچه را نمىدانستيد، به
شما ياد دهد. (151)
پس به ياد من باشيد، تا به ياد شما باشم! و شكر مرا گوييد و (در برابر
نعمتهايم) كفران نكنيد! (152)
اى افرادى كه ايمان آوردهايد! از صبر (و استقامت) و نماز، كمك بگيريد!
(زيرا) خداوند با صابران است. (153)
و به آنها كه در راه خدا كشته مىشوند، مرده نگوييد! بلكه آنان
زندهاند،ولى شما نمىفهميد! (154)
قطعا همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و
ميوهها، آزمايش مىكنيم; و بشارت ده به استقامتكنندگان! (155)
آنها كه هر گاه مصيبتى به ايشان مىرسد، مىگويند: «ما از آن خدائيم; و
به سوى او بازمىگرديم!» (156)
اينها، همانها هستند كه الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده; و آنها
هستند هدايتيافتگان! (157)
«صفا» و «مروه» از شعائر (و نشانههاى) خداست! بنابراين، كسانى كه حج
خانه خدا و يا عمره انجام مىدهند، مانعى نيست كه بر آن دو طواف كنند;
(و سعى صفا و مروه انجام دهند. و هرگز اعمال بىرويه مشركان، كه بتهايى
بر اين دو كوه نصب كرده بودند، از موقعيت اين دو مكان مقدس نمىكاهد!)
و كسى كه فرمان خدا را در انجام كارهاى نيك اطاعت كند، خداوند (در
برابر عمل او) شكرگزار، و (از افعال وى) آگاه است. (158)
كسانى كه دلايل روشن، و وسيله هدايتى را كه نازل كردهايم، بعد از آنكه
در كتاب براى مردم بيان نموديم، كتمان كنند، خدا آنها را لعنت مىكند;
و همه لعنكنندگان نيز، آنها را لعن مىكنند; (159)
مگر آنها كه توبه و بازگشت كردند، و (اعمال بد خود را، با اعمال نيك،)
اصلاح نمودند، (و آنچه را كتمان كرده بودند; آشكار ساختند;) من توبه
آنها را مىپذيرم; كه من تواب و رحيمم. (160)
كسانى كه كافر شدند، و در حال كفر از دنيا رفتند، لعنت خداوند و
فرشتگان و همه مردم بر آنها خواهد بود! (161)
هميشه در آن (لعن و دورى از رحمت پروردگار) باقى مىمانند; نه در عذاب
آنان تخفيف داده مىشود، و نه مهلتى خواهند داشت! (162)
و خداى شما، خداوند يگانهاى است، كه غير از او معبودى نيست! اوست
بخشنده و مهربان (و داراى رحمت عام و خاص)! (163)
در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و شد شبو روز، و كشتيهايى كه در دريا
به سود مردم در حركتند، و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده، و با آن،
زمين را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و
(همچنين) در تغيير مسير بادها و ابرهايى كه ميان زمين و آسمان مسخرند،
نشانههايى است (از ذات پاك خدا و يگانگى او) براى مردمى كه عقل دارند
و مىانديشند! (164)
بعضى از مردم، معبودهايى غير از خداوند براى خود انتخاب مىكنند; و
آنها را همچون خدا دوست مىدارند. اما آنها كه ايمان دارند، عشقشان به
خدا، (از مشركان نسبت به معبودهاشان،) شديدتر است. و آنها كه ستم
كردند، (و معبودى غير خدا برگزيدند،) هنگامى كه عذاب (الهى) را مشاهده
كنند، خواهند دانست كه تمام قدرت ، از آن خداست; و خدا داراى مجازات
شديد است; (نه معبودهاى خيالى كه از آنها مىهراسند.) (165)
در آن هنگام، رهبران (گمراه و گمراهكننده) از پيروان خود، بيزارى
مىجويند; و كيفر خدا را مشاهده مىكنند; و دستشان از همه جا كوتاه
مىشود. (166)
و (در اين هنگام) پيروان مىگويند: «كاش بار ديگر به دنيا برمىگشتيم،
تا از آنها ( پيشوايان گمراه) بيزارى جوييم، آن چنان كه آنان (امروز)
از ما بيزارى جستند! (آرى،) خداوند اين چنين اعمال آنها را به صورت
حسرتزايى به آنان نشان مىدهد; و هرگز از آتش (دوزخ) خارج نخواهند شد!
(167)
اى مردم! از آنچه در زمين است، حلال و پاكيزه بخوريد! و از گامهاى
شيطان، پيروى نكنيد! چه اينكه او، دشمن آشكار شماست! (168)
او شما را فقط به بديها و كار زشت فرمان مىدهد; (و نيز دستور مىدهد)
آنچه را كه نمىدانيد، به خدا نسبت دهيد. (169)
و هنگامى كه به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل كرده است، پيروى
كنيد!» مىگويند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم، پيروى
مىنماييم.» آيا اگر پدران آنها، چيزى نمىفهميدند و هدايت نيافتند
(باز از آنها پيروى خواهند كرد)؟! (170)
مثل (تو در دعوت) كافران، بسان كسى است كه (گوسفندان و حيوانات را براى
نجات از چنگال خطر،) صدا مىزند; ولى آنها چيزى جز سر و صدا نمىشنوند;
(و حقيقت و مفهوم گفتار او را درك نمىكنند. اين كافران، در واقع) كر و
لال و نابينا هستند; از اين رو چيزى نمىفهمند! (171)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از نعمتهاى پاكيزهاى كه به شما روزى
دادهايم، بخوريد و شكر خدا را بجا آوريد; اگر او را پرستش مىكنيد!
(172)
خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوك و آنچه را نام غير خدا به
هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام كرده است. (ولى) آن كس كه مجبور شود،
در صورتى كه ستمگر و متجاوز نباشد، گناهى بر او نيست; (و مىتواند براى
حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد;) خداوند بخشنده و مهربان
است. (173)
كسانى كه كتمان مىكنند آنچه را خدا از كتاب نازل كرده، و آن را به
بهاى كمى مىفروشند، آنها جز آتش چيزى نمىخورند; (و هدايا و اموالى كه
از اين رهگذر به دست مىآورند، در حقيقت آتش سوزانى است.) و خداوند،
روز قيامت، با آنها سخن نمىگويد; و آنان را پاكيزه نمىكند; و براى
آنها عذاب دردناكى است. (174)
اينان، همانهايى هستند كه گمراهى را با هدايت، و عذاب را با آمرزش،
مبادله كردهاند; راستى چقدر در برابر عذاب خداوند، شكيبا هستند!!
(175)
اينها، به خاطر آن است كه خداوند، كتاب (آسمانى) را به حق، (و توام با
نشانهها و دلايل روشن،) نازل كرده; و آنها كه در آن اختلاف مىكنند،
(و با كتمان و تحريف، اختلاف به وجود مىآورند،) در شكاف و (پراكندگى)
عميقى قرار دارند. (176)
نيكى، (تنها) اين نيست كه (به هنگام نماز،) روى خود را به سوى مشرق و
(يا) مغرب كنيد; (و تمام گفتگوى شما، در باره قبله و تغيير آن باشد; و
همه وقت خود را مصروف آن سازيد;) بلكه نيكى (و نيكوكار) كسى است كه به
خدا، و روز رستاخيز ، و فرشتگان، و كتاب (آسمانى)، و پيامبران، ايمان
آورده; و مال (خود) را، با همه علاقهاى كه به آن دارد، به خويشاوندان
و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق
مىكند; نماز را برپا مىدارد و زكات را مىپردازد; و (همچنين) كسانى
كه به عهد خود -به هنگامى كه عهد بستند-وفا مىكنند; و در برابر
محروميتها و بيماريها و در ميدان جنگ، استقامت به خرج مىدهند; اينها
كسانى هستند كه راست مىگويند; و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است;)
و اينها هستند پرهيزكاران! (177)
اى افرادى كه ايمان آوردهايد! حكم قصاص در مورد كشتگان، بر شما نوشته
شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن،
پس اگر كسى از سوى برادر (دينى) خود، چيزى به او بخشيده شود، (و حكم
قصاص او، تبديل به خونبها گردد،) بايد از راه پسنديده پيروى كند. (و
صاحب خون، حال پرداخت كننده ديه را در نظر بگيرد.) و او ( قاتل) نيز،
به نيكى ديه را (به ولى مقتول) بپردازد; (و در آن، مسامحه نكند.) اين،
تخفيف و رحمتى است از ناحيه پروردگار شما! و كسى كه بعد از آن، تجاوز
كند، عذاب دردناكى خواهد داشت. (178)
و براى شما در قصاص، حيات و زندگى است، اى صاحبان خرد! شايد شما تقوا
پيشه كنيد. (179)
بر شما نوشته شده: «هنگامى كه يكى از شما را مرگ فرا رسد، اگر چيز خوبى
( مالى) از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزديكان، بطور شايسته
وصيت كند! اين حقى است بر پرهيزكاران!» (180)
پس كسانى كه بعد از شنيدنش آن را تغيير دهند، گناه آن، تنها بر كسانى
است كه آن (وصيت) را تغيير مىدهند; خداوند، شنوا و داناست. (181)
و كسى كه از انحراف وصيت كننده (و تمايل يكجانبه او به بعض ورثه)، يا
از گناه او (كه مبادا وصيت به كار خلافى كند) بترسد، و ميان آنها را
اصلاح دهد، گناهى بر او نيست; (و مشمول حكم تبديل وصيت نمىباشد.)
خداوند، آمرزنده و مهربان است. (182)
اى افرادى كه ايمان آوردهايد! روزه بر شما نوشته شده، همانگونه كه بر
كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شد; تا پرهيزكار شويد. (183)
چند روز معدودى را (بايد روزه بداريد!) و هر كس از شما بيمار يا مسافر
باشد تعدادى از روزهاى ديگر را (روزه بدارد) و بر كسانى كه روزه براى
آنها طاقتفرساست; (همچون بيماران مزمن، و پيرمردان و پيرزنان،) لازم
است كفاره بدهند: مسكينى را اطعام كنند; و كسى كه كار خيرى انجام دهد،
براى او بهتر است; و روزه داشتن براى شما بهتر است اگر بدانيد! (184)
(روزه، در چند روز معدود) ماه رمضان است; ماهى كه قرآن، براى راهنمايى
مردم ، و نشانههاى هدايت، و فرق ميان حق و باطل، در آن نازل شده است.
پس آن كس از شما كه در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن كس كه
بيمار يا در سفر است، روزهاى ديگرى را به جاى آن، روزه بگيرد! خداوند،
راحتى شما را مىخواهد، نه زحمت شما را! هدف اين است كه اين روزها را
تكميل كنيد; و خدا را بر اينكه شما را هدايت كرده، بزرگ بشمريد; باشد
كه شكرگزارى كنيد! (185)
و هنگامى كه بندگان من، از تو در باره من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم!
دعاى دعا كننده را، به هنگامى كه مرا مىخواند، پاسخ مىگويم! پس بايد
دعوت مرا بپذيرند، و به من ايمان بياورند، تا راه يابند (و به مقصد
برسند)! (186)
آميزش جنسى با همسرانتان، در شب روزهايى كه روزه مىگيريد، حلال است.
آنها لباس شما هستند; و شما لباس آنها (هر دو زينت هم و سبب حفظ
يكديگريد). خداوند مىدانست كه شما به خود خيانت مىكرديد; (و اين كار
ممنوع را انجام مىداديد;) پس توبه شما را پذيرفت و شما را بخشيد.
اكنون با آنها آميزش كنيد، و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته، طلب
نماييد! و بخوريد و بياشاميد، تا رشته سپيد صبح، از رشته سياه (شب)
براى شما آشكار گردد! سپس روزه را تا شب، تكميل كنيد! و در حالى كه در
مساجد به اعتكاف پرداختهايد، با زنان آميزش نكنيد! اين، مرزهاى الهى
است; پس به آن نزديك نشويد! خداوند، اين چنين آيات خود را براى مردم،
روشن مىسازد، باشد كه پرهيزكار گردند! (187)
و اموال يكديگر را به باطل (و ناحق) در ميان خود نخوريد! و براى خوردن
بخشى از اموال مردم به گناه، (قسمتى از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات
ندهيد، در حالى كه مىدانيد (اين كار، گناه است)! (188)
در باره «هلالهاى ماه» از تو سؤال مىكنند; بگو: «آنها، بيان اوقات (و
تقويم طبيعى) براى (نظام زندگى) مردم و (تعيين وقت) حج است». و (آن
چنان كه در جاهليت مرسوم بود كه به هنگام حج، كه جامه احرام
مىپوشيدند، از در خانه وارد نمىشدند، و از نقب پشت خانه وارد
مىشدند، نكنيد!) كار نيك، آن نيست كه از پشت خانهها وارد شويد; بلكه
نيكى اين است كه پرهيزگار باشيد! و از در خانهها وارد شويد و تقوا
پيشه كنيد، تا رستگار گرديد! (189)
و در راه خدا، با كسانى كه با شما مىجنگند، نبرد كنيد! و از حد تجاوز
نكنيد ، كه خدا تعدىكنندگان را دوست نمىدارد! (190)
ادامه سوره بقره - 191 تا 246