( جزء هجدهم )
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
مؤمنان رستگار شدند; (1)
آنها كه در نمازشان خشوع دارند; (2)
و آنها كه از لغو و بيهودگى روىگردانند; (3)
و آنها كه زكات را انجام مىدهند; (4)
و آنها كه دامان خود را (از آلودهشدن به بىعفتى) حفظ مىكنند; (5)
تنها آميزش جنسى با همسران و كنيزانشان دارند، كه در بهرهگيرى از آنان ملامت
نمىشوند; (6)
و كسانى كه غير از اين طريق را طلب كنند، تجاوزگرند! (7)
و آنها كه امانتها و عهد خود را رعايت مىكنند; (8)
و آنها كه بر نمازهايشان مواظبت مىنمايند; (9)
(آرى،) آنها وارثانند! (10)
(وارثانى) كه بهشت برين را ارث مىبرند، و جاودانه در آن خواهند ماند! (11)
و ما انسان را از عصارهاى از گل آفريديم; (12)
سپس او را نطفهاى در قرارگاه مطمئن ( رحم) قرار داديم; (13)
سپس نطفه را بصورت علقه ( خون بسته)، و علقه را بصورت مضغه ( چيزى شبيه گوشت جويده
شده)، و مضغه را بصورت استخوانهايى درآورديم; و بر استخوانها گوشت پوشانديم; سپس آن
را آفرينش تازهاى داديم; پس بزرگ است خدايى كه بهترين آفرينندگان است! (14)
سپس شما بعد از آن مىميريد; (15)
سپس در روز قيامت برانگيخته مىشويد! (16)
ما بر بالاى سر شما هفت راه ( طبقات هفتگانه آسمان) قرار داديم; و ما (هرگز) از خلق
(خود) غافل نبودهايم! (17)
و از آسمان، آبى به اندازه معين نازل كرديم; و آن را در زمين (در جايگاه مخصوصى)
ساكن نموديم; و ما بر از بين بردن آن كاملا قادريم! (18)
سپس بوسيله آن باغهايى از درختان نخل و انگور براى شما ايجاد كرديم; باغهايى كه در
آن ميوههاى بسيار است; و از آن ميخوريد! (19)
و (نيز) درختى را كه از طور سينا مىرويد ( درخت زيتون)، و از آن روغن و «نان
خورش» براى خورندگان فراهم مىگردد (آفريديم)! (20)
و براى شما در چهارپايان عبرتى است; از آنچه در درون آنهاست ( از شير) شما را سيراب
مىكنيم; و براى شما در آنها منافع بسيارى است; و از گوشت آنها مىخوريد; (21)
و بر آنها و بر كشتيها سوار مىشويد! (22)
و ما نوح را بسوى قومش فرستاديم; او به آنها گفت: «اى قوم من! خداوند يكتا را
بپرستيد، كه جز او معبودى براى شما نيست! آيا (از پرستش بتها) پرهيز نمىكنيد؟!
(23)
جمعيت اشرافى (و مغرور) از قوم نوح كه كافر بودند گفتند: «اين مرد جز بشرى همچون
شما نيست، كه مىخواهد بر شما برترى جويد! اگر خدا مىخواست (پيامبرى بفرستد)
فرشتگانى نازل مىكرد; ما چنين چيزى را هرگز در نياكان خود نشنيدهايم! (24)
او فقط مردى است كه به نوعى جنون مبتلاست! پس مدتى درباره او صبر كنيد (تا مرگش فرا
رسد، يا از اين بيمارى رهايى يابد!)» (25)
(نوح) گفت: «پروردگارا! مرا در برابر تكذيبهاى آنان يارى كن!» (26)
ما به نوح وحى كرديم كه: «كشتى را در حضور ما، و مطابق وحى ما بساز. و هنگامى كه
فرمان ما (براى غرق آنان) فرا رسد، و آب از تنور بجوشد (كه نشانه فرا رسيدن طوفان
است)، از هر يك از انواع حيوانات يك جفت در كشتى سوار كن; و همچنين خانوادهات را،
مگر آنانى كه قبلا وعده هلاكشان داده شده ( همسر و فرزند كافرت); و ديگر درباره
ستمگران با من سخن مگو، كه آنان همگى هلاك خواهند شد. (27)
و هنگامى كه تو و همه كسانى كه با تو هستند بر كشتى سوار شديد، بگو: «ستايش براى
خدايى است كه ما را از قوم ستمگر نجات بخشيد!» (28)
و بگو: «پروردگارا! ما را در منزلگاهى پربركت فرود آر، و تو بهترين فرودآورندگانى!»
(29)
(آرى،) در اين ماجرا (براى صاحبان عقل و انديشه) آيات و نشانههايى است; و ما مسلما
همگان را آزمايش مىكنيم! (30)
سپس جمعيت ديگرى را بعد از آنها به وجود آورديم. (31)
و در ميان آنان رسولى از خودشان فرستاديم كه: «خدا را بپرستيد; جز او معبودى براى
شما نيست; آيا (با اين همه، از شرك و بت پرستى) پرهيز نمىكنيد؟!» (32)
ولى اشرافيان (خودخواه) از قوم او كه كافر بودند، و ديدار آخرت را تكذيب مىكردند،
و در زندگى دنيا به آنان ناز و نعمت داده بوديم، گفتند: «اين بشرى است مثل شما; از
آنچه مىخوريد مىخورد; و از آنچه مىنوشيد مىنوشد! (پس چگونه مىتواند پيامبر
باشد؟!) (33)
و اگر از بشرى همانند خودتان اطاعت كنيد، مسلما زيانكاريد. (34)
آيا او به شما وعده مىدهد هنگامى كه مرديد و خاك و استخوانهايى (پوسيده) شديد، بار
ديگر (از قبرها) بيرون آورده مىشويد؟! (35)
هيهات، هيهات از اين وعدههايى كه به شما داده مىشود! (36)
مسلما غير از اين زندگى دنياى ما، چيزى در كار نيست; پيوسته گروهى از ما مىميريم،
و نسل ديگرى جاى ما را مىگيرد; و ما هرگز برانگيخته نخواهيم شد! (37)
او فقط مردى دروغگوست كه بر خداافترا بسته; و ما هرگز به او ايمان نخواهيم آورد!»
(38)
(پيامبرشان) گفت: «پروردگارا! مرا در برابر تكذيبهاى آنان يارى كن!» (39)
خداوند) فرمود: «بزودى از كار خود پشيمان خواهند شد! (اما زمانى كه ديگر سودى به
حالشان ندارد.)» (40)
سرانجام صيحه آسمانى آنها را بحق فرو گرفت; و ما آنها را همچون خاشاكى بر سيلاب
قرار داديم; دور باد قوم ستمگر (از رحمت خدا)! (41)
سپس اقوام ديگرى را پس از آنها پديد آورديم. (42)
هيچ امتى بر اجل و سر رسيد حتمى خود پيشى نمىگيرد، و از آن تاخير نيز نمىكند.
(43)
سپس رسولان خود را يكى پس از ديگرى فرستاديم; هر زمان رسولى براى (هدايت) قومى
مىآمد، او را تكذيب مىكردند; ولى ما اين امتهاى سركش را يكى پس از ديگرى هلاك
نموديم، و آنها را احاديثى قرار داديم (چنان محو شدند كه تنها نام و گفتگويى از
آنان باقى ماند.) دور باد (از رحمت خدا) قومى كه ايمان نمىآورند! (44)
سپس موسى و برادرش هارون را با آيات خود و دليلى روشن فرستاديم... (45)
بسوى فرعون و اطرافيان اشرافى او; اما آنها تكبر كردند، و آنها مردمى برترىجوى
بودند. (46)
آنها گفتند: «آيا ما به دو انسان همانند خودمان ايمان بياوريم، در حالى كه قوم آنها
بردگان ما هستند؟!» (47)
(آرى،) آنها اين دو را تكذيب كردند; و سرانجام همگى هلاك شدند. (48)
و ما به موسى كتاب (آسمانى) داديم; شايد آنان ( بنى اسرائيل) هدايت شوند. (49)
و ما فرزند مريم ( عيسى) و مادرش را آيت و نشانهاى قرار داديم; و آنها را در
سرزمين مرتفعى كه داراى امنيت و آب جارى بود جاى داديم. (50)
اى پيامبران! از غذاهاى پاكيزه بخوريد، و عمل صالح انجام دهيد، كه من به آنچه انجام
مىدهيد آگاهم. (51)
و اين امت شما امت واحدى است; و من پروردگار شما هستم; پس، از مخالفت فرمان من
بپرهيزيد! (52)
اما آنها كارهاى خود را در ميان خويش به پراكندگى كشاندند، و هر گروهى به راهى
رفتند; (و عجب اينكه) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند! (53)
آنها را در جهل و غفلتشان بگذار تا زمانى (كه مرگشان فرا رسد يا گرفتار عذاب الهى
شوند). (54)
آنها گمان مىكنند اموال و فرزندانى كه بعنوان كمك به آنان مىدهيم... (55)
براى اين است كه درهاى خيرات را با شتاب به روى آنها بگشاييم!! (چنين نيست) بلكه
آنها نمىفهمند (كه اين وسيله امتحانشان است). (56)
مسلما كسانى كه از خوف پروردگارشان بيمناكند، (57)
و آنان كه به آيات پروردگارشان ايمان مىآورند، (58)
و آنها كه به پروردگارشان شرك نمىورزند، (59)
و آنها كه نهايت كوشش را در انجام طاعات به خرج مىدهند و با اين حال، دلهايشان
هراسناك است از اينكه سرانجام بسوى پروردگارشان بازمىگردند، (60)
(آرى) چنين كسانى در خيرات سرعت مىكنند و از ديگران پيشى مىگيرند (و مشمول عنايات
ما هستند). (61)
و ما هيچ كس را جز به اندازه تواناييش تكليف نمىكنيم; و نزد ما كتابى است كه (تمام
اعمال بندگان را ثبت كرده و) بحق سخن مىگويد; و به آنان هيچ ستمى نمىشود. (62)
ولى دلهاى آنها از اين نامه اعمال (و روز حساب و آيات قرآن) در بىخبرى فرورفته; و
اعمال (زشت) ديگرى جز اين دارند كه پيوسته آن را انجام مىدهند... (63)
تا زمانى كه متنعمان مغرور آنها را در چنگال عذاب گرفتار سازيم; در اين هنگام،
نالههاى دردناك و استغاثهآميز سرمىدهند! (64)
(اما به آنها گفته مىشود:) امروز فرياد نكنيد، زيرا از سوى ما يارى نخواهيد شد!
(65)
(آيا فراموش كردهايد كه) در گذشته آيات من پيوسته بر شما خوانده مىشد; اما شما
اعراض كرده به عقب بازمىگشتيد؟! (66)
در حالى كه در برابر او (پيامبر) استكبار مىكرديد، و شبها در جلسات خود به بدگويى
مىپرداختيد؟! (67)
آيا آنها در اين گفتار نينديشيدند، يا اينكه چيزى براى آنان آمده كه براى نياكانشان
نيامده است؟! (68)
يا اينكه پيامبرشان را نشناختند (و از سوابق او آگاه نيستند)، از اين رو او را
انكار مىكنند؟! (69)
يا مىگويند او ديوانه است؟! ولى او حق را براى آنان آورده; اما بيشترشان از حق
كراهت دارند (و گريزانند). (70)
و اگر حق از هوسهاى آنها پيروى كند، آسمانها و زمين و همه كسانى كه در آنها هستند
تباه مىشوند! ولى ما قرآنى به آنها داديم كه مايه يادآورى (و عزت و شرف) براى
آنهاست، اما آنان از (آنچه مايه) يادآوريشان (است) رويگردانند! (71)
يا اينكه تو از آنها مزد و هزينهاى (در برابر دعوتت) مىخواهى؟ با اينكه مزد
پروردگارت بهتر، و او بهترين روزى دهندگان است! (72)
بطور قطع و يقين، تو آنان را به راه راست دعوت مىكنى. (73)
اما كسانى كه به آخرت ايمان ندارند از اين راه منحرفند! (74)
و اگر به آنان رحم كنيد و گرفتاريها و مشكلاتشان را برطرف سازيم، (نه تنها بيدار
نمىشوند، بلكه) در طغيانشان لجاجت مىورزند و (در اين وادى) سرگردان مىمانند!
(75)
ما آنها را به عذاب و بلا گرفتار ساختيم (تا بيدار شوند)، اما آنان نه در برابر
پروردگارشان تواضع كردند، و نه به درگاهش تضرع مىكنند! (76)
(اين وضع همچنان ادامه مىيابد) تا زمانى كه درى از عذاب شديد به روى آنان بگشاييم،
(و چنان گرفتار مىشوند كه) ناگهان بكلى مايوس گردند. (77)
و او كسى است كه براى شما گوش و چشم و قلب (عقل) ايجاد كرد; اما كمتر شكر او را بجا
مىآوريد. (78)
و او كسى است كه شما را در زمين آفريد; و به سوى او محشور مىشويد! (79)
و او كسى است كه زنده مىكند و مىميراند; و رفت و آمد شب و روز از آن اوست; آيا
انديشه نمىكنيد؟! (80)
(نه،) بلكه آنان نيز مثل آنچه پيشينيان گفته بودند گفتند. (81)
آنها گفتند: «آيا هنگامى كه مرديم و خاك و استخوانهايى (پوسيده) شديم، آيا بار ديگر
برانگيخته خواهيم شد؟! (82)
اين وعده به ما و پدرانمان از قبل داده شده; اين فقط افسانههاى پيشينيان است!»
(83)
بگو: «زمين و كسانى كه در آن هستند از آن كيست، اگر شما مىدانيد؟!» (84)
بزودى (در پاسخ تو) مىگويند: «همه از آن خداست!» بگو: «آيا متذكر نمىشويد؟!» (85)
بگو: «چه كسى پروردگار آسمانهاى هفتگانه، و پروردگار عرش عظيم است؟» (86)
بزودى خواهند گفت: «همه اينها از آن خداست!» بگو: «آيا تقوا پيشه نمىكنيد (و از
خدا نمىترسيد و دست از شرك برنمىداريد)؟!» (87)
بگو: «اگر مىدانيد، چه كسى حكومت همه موجودات را در دست دارد، و به بى پناهان پناه
مىدهد، و نياز به پناهدادن ندارد؟!» (88)
خواهند گفت: «(همه اينها) از آن خداست» بگو: «با اين حال چگونه مىگوييد سحر
شدهايد (و اين سخنان سحر و افسون است)؟!» (89)
نه، (واقع اين است كه) ما حق را براى آنها آورديم; و آنان دروغ مىگويند! (90)
خدا هرگز فرزندى براى خود انتخاب نكرده; و معبود ديگرى با او نيست; كه اگر چنين
مىشد، هر يك از خدايان مخلوقات خود را تدبير و اداره مىكردند و بعضى بر بعضى ديگر
برترى مىجستند (و جهان هستى به تباهى كشيده مىشد); منزه است خدا از آنچه آنان
توصيف مىكنند! (91)
او داناى نهان و آشكار است; پس برتر است از آنچه براى او همتا قرار مىدهند! (92)
بگو: «پروردگار من! اگر عذابهايى را كه به آنان وعده داده مىشود به من نشان دهى (و
در زندگيم آن را ببينم)... (93)
پروردگار من! مرا (در اين عذابها) با گروه ستمگران قرار مده!» (94)
و ما تواناييم كه آنچه را به آنها وعده مىدهيم به تو نشان دهيم! (95)
بدى را به بهترين راه و روش دفع كن (و پاسخ بدى را به نيكى ده)! ما به آنچه توصيف
مىكنند آگاهتريم! (96)
و بگو: «پروردگارا! از وسوسههاى شياطين به تو پناه مىبرم! (97)
و از اينكه آنان نزد من حاضر شوند (نيز) -اى پروردگار من- به تو پناه مىبرم!» (98)
(آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مىدهند) تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرارسد،
مىگويد: «پروردگار من! مرا بازگردانيد! (99)
شايد در آنچه ترك كردم (و كوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم!» (ولى به او
مىگويند:) چنين نيست! اين سخنى است كه او به زبان مىگويد (و اگر بازگردد، كارش
همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند! (100)
هنگامى كه در «صور» دميده شود، هيچ يك از پيوندهاى خويشاوندى ميان آنها در آن روز
نخواهد بود; و از يكديگر تقاضاى كمك نمىكنند (چون كارى از كسى ساخته نيست)! (101)
و كسانى كه وزنه اعمالشان سنگين است، همان رستگارانند! (102)
و آنان كه وزنه اعمالشان سبك باشد، كسانى هستند كه سرمايه وجود خود را از دست داده،
در جهنم جاودانه خواهند ماند! (103)
شعلههاى سوزان آتش همچون شمشير به صورتهايشان نواخته مىشود; و در دوزخ چهرهاى
عبوس دارند. (104)
(به آنها گفته مىشود:) آيا آيات من بر شما خوانده نمىشد، پس آن را تكذيب
مىكرديد؟! (105)
مىگويند: «پروردگارا! بدبختى ما بر ما چيره شد، و ما قوم گمراهى بوديم! (106)
پروردگارا! ما را از اين (دوزخ) بيرون آر، اگر بار ديگر تكرار كرديم قطعا ستمگريم
(و مستحق عذاب)!» (107)
(خداوند) مىگويد: «دور شويد در دوزخ، و با من سخن مگوييد! (108)
(فراموش كردهايد) گروهى از بندگانم مىگفتند: پروردگارا! ما ايمان آورديم; ما را
ببخش و بر ما رحم كن; و تو بهترين رحم كنندگانى! (109)
اما شما آنها را به باد مسخره گرفتيد تا شما را از ياد من غافل كردند; و شما به
آنان مىخنديديد! (110)
ولى من امروز آنها را بخاطر صبر و استقامتشان پاداش دادم; آنها پيروز و رستگارند!»
(111)
(خداوند) مىگويد: «چند سال در روى زمين توقف كرديد؟» (112)
(در پاسخ) مىگويند: «تنها به اندازه يك روز، يا قسمتى از يك روز! از آنها كه
مىتوانند بشمارند بپرس!» (113)
مىگويد: «(آرى،) شما مقدار كمى توقف نموديد اگر مىدانستيد!» (114)
آيا گمان كرديد شما را بيهوده آفريدهايم، و بسوى ما باز نمىگرديد؟ (115)
پس برتر است خداوندى كه فرمانرواى حق است (از اينكه شما را بىهدف آفريده باشد)!
معبودى جز او نيست; و او پروردگار عرش كريم است! (116)
و هر كس معبود ديگرى را با خدا بخواند -و مسلما هيچ دليلى بر آن نخواهد داشت- حساب
او نزد پروردگارش خواهد بود; يقينا كافران رستگار نخواهند شد! (117)
و بگو: «پروردگارا! مرا ببخش و رحمت كن; و تو بهترين رحم كنندگانى! (118)
سوره بعدی سوره النور سوره بعدی بترتیب نزول سوره السجده