آخر  ↓↓↓  وسط


( جزء پانزدهم )


به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
پاك و منزه است خدايى كه بنده‏اش را در يك شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصى -كه گرداگردش را پربركت ساخته‏ايم- برد، تا برخى از آيات خود را به او نشان دهيم; چرا كه او شنوا و بيناست. (1)
ما به موسى كتاب آسمانى داديم; و آن را وسيله هدايت بنى اسرائيل ساختيم; (و گفتيم:) غير ما را تكيه‏گاه خود قرار ندهيد! (2)
اى فرزندان كسانى كه با نوح (بر كشتى) سوار كرديم! او بنده شكرگزارى بود. (شما هم مانند او باشيد، تا نجات يابيد!) (3)
ما به بنى اسرائيل در كتاب (تورات) اعلام كرديم كه دوبار در زمين فساد خواهيد كرد، و برترى‏جويى بزرگى خواهيد نمود. (4)
هنگامى كه نخستين وعده فرا رسد، گروهى از بندگان پيكارجوى خود را بر ضد شما ميانگيزيم (تا شما را سخت در هم كوبند; حتى براى به دست آوردن مجرمان)، خانه‏ها را جستجو مى‏كنند; و اين وعده‏اى است قطعى! (5)
سپس شما را بر آنها چيره مى‏كنيم; و شما را به وسيله داراييها و فرزندانى كمك خواهيم كرد; و نفرات شما را بيشتر (از دشمن) قرارمى‏دهيم. (6)
اگر نيكى كنيد، به خودتان نيكى مى‏كنيد; و اگر بدى كنيد باز هم به خود مى‏كنيد. و هنگامى كه وعده دوم فرا رسد، (آنچنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت كه) آثار غم و اندوه در صورتهايتان ظاهر مى‏شود; و داخل مسجد (الاقصى) مى‏شوند همان گونه كه بار اول وارد شدند; و آنچه را زير سلطه خود مى‏گيرند، در هم مى‏كوبند. (7)
اميد است پروردگارتان به شما رحم كند! هرگاه برگرديد، ما هم بازمى‏گرديم; و جهنم را براى كافران، زندان سختى قرار داديم. (8)
اين قرآن، به راهى كه استوارترين راه‏هاست، هدايت مى‏كند; و به مؤمنانى كه اعمال صالح انجام مى‏دهند، بشارت مى‏دهد كه براى آنها پاداش بزرگى است. (9)
و اينكه آنها كه به قيامت ايمان نمى‏آورند، عذاب دردناكى براى آنان آماده ساخته‏ايم. (10)
انسان (بر اثر شتابزدگى)، بديها را طلب مى‏كند آن گونه كه نيكيها را مى‏طلبد; و انسان، هميشه عجول بوده است! (11)
ما شب و روز را دو نشانه توحيد و عظمت خود قرار داديم; سپس نشانه شب را محو كرده، و نشانه روز را روشنى‏بخش ساختيم تا (در پرتو آن،) فضل پروردگارتان را بطلبيد (و به تلاش زندگى برخيزيد)، و عدد سالها و حساب را بدانيد; و هر چيزى را بطور مشخص و آشكار، بيان كرديم. (12)
و هر انسانى، اعمالش را بر گردنش آويخته‏ايم; و روز قيامت، كتابى براى او بيرون مى‏آوريم كه آن را در برابر خود، گشوده مى‏بيند! (اين همان نامه اعمال اوست!) (13)
(و به او مى‏گوييم:) كتابت را بخوان، كافى است كه امروز، خود حسابگر خويش باشى! (14)
هر كس هدايت شود، براى خود هدايت يافته; و آن كس كه گمراه گردد، به زيان خود گمراه شده است; و هيچ كس بار گناه ديگرى را به دوش نمى‏كشد; و ما هرگز (قومى را) مجازات نخواهيم كرد، مگر آنكه پيامبرى مبعوث كرده باشيم (تا وظايفشان را بيان كند.) (15)
و هنگامى كه بخواهيم شهر و ديارى را هلاك كنيم، نخست اوامر خود را براى «مترفين‏» (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا، بيان مى‏داريم، سپس هنگامى كه به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات يافتند، آنها را به شدت درهم مى‏كوبيم. (16)
چه بسيار مردمى كه در قرون بعد از نوح، زندگى مى‏كردند; (و طبق همين سنت،) آنها را هلاك كرديم! و كافى است كه پروردگارت از گناهان بندگانش آگاه، و نسبت به آن بيناست. (17)
آن كس كه (تنها) زندگى زودگذر (دنيا) را مى‏طلبد، آن مقدار از آن را كه بخواهيم -و به هر كس اراده كنيم- مى‏دهيم; سپس دوزخ را براى او قرار خواهيم داد، كه در آتش سوزانش مى‏سوزد در حالى كه نكوهيده و رانده (درگاه خدا) است. (18)
و آن كس كه سراى آخرت را بطلبد، و براى آن سعى و كوشش كند -در حالى كه ايمان داشته باشد- سعى و تلاش او، (از سوى خدا) پاداش داده خواهد شد. (19)
هر يك از اين دو گروه را از عطاى پروردگارت، بهره و كمك مى‏دهيم; و عطاى پروردگارت هرگز (از كسى) منع نشده است. (20)
ببين چگونه بعضى را (در دنيا بخاطر تلاششان) بر بعضى ديگر برترى بخشيده‏ايم; درجات آخرت و برتريهايش، از اين هم بيشتر است! (21)
هرگز معبود ديگرى را با خدا قرار مده، كه نكوهيده و بى‏يار و ياور خواهى نشست! (22)
و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستيد! و به پدر و مادر نيكى كنيد! هرگاه يكى از آن دو، يا هر دوى آنها، نزد تو به سن پيرى رسند، كمترين اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فرياد مزن! و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو! (23)
و بالهاى تواضع خويش را از محبت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: «پروردگارا! همان‏گونه كه آنها مرا در كوچكى تربيت كردند، مشمول رحمتشان قرار ده!» (24)
پروردگار شما از درون دلهايتان آگاهتر است; (اگر لغزشى در اين زمينه داشتيد) هر گاه صالح باشيد (و جبران كنيد) او بازگشت‏كنندگان را مى‏بخشد. (25)
و حق نزديكان را بپرداز، و (همچنين حق) مستمند و وامانده در راه را! و هرگز اسراف و تبذير مكن، (26)
چرا كه تبذيركنندگان، برادران شياطينند; و شيطان در برابر پروردگارش، بسيار ناسپاس بود! (27)
و هرگاه از آنان ( مستمندان) روى برتابى، و انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشى (تا گشايشى در كارت پديد آيد و به آنها كمك كنى)، با گفتار نرم و آميخته با لطف با آنها سخن بگو! (28)
هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن، (و ترك انفاق و بخشش منما) و بيش از حد (نيز) دست خود را مگشاى، تا مورد سرزنش قرار گيرى و از كار فرومانى! (29)
به يقين، پروردگارت روزى را براى هر كس بخواهد، گشاده يا تنگ مى‏دارد; او نسبت به بندگانش، آگاه و بيناست. (30)
و فرزندانتان را از ترس فقر، نكشيد! ما آنها و شما را روزى مى‏دهيم; مسلما كشتن آنها گناه بزرگى است! (31)
و نزديك زنا نشويد، كه كار بسيار زشت، و بد راهى است! (32)
و كسى را كه خداوند خونش را حرام شمرده، نكشيد، جز بحق! و آن كس كه مظلوم كشته شده، براى وليش سلطه (و حق قصاص) قرار داديم; اما در قتل اسراف نكند، چرا كه او مورد حمايت است! (33)
و به مال يتيم، جز به بهترين راه نزديك نشويد، تا به سر حد بلوغ رسد! و به عهد (خود) وفا كنيد، كه از عهد سؤال مى‏شود! (34)
و هنگامى كه پيمانه مى‏كنيد، حق پيمانه را ادا نماييد، و با ترازوى درست وزن كنيد! اين براى شما بهتر، و عاقبتش نيكوتر است. (35)
از آنچه به آن آگاهى ندارى، پيروى مكن، چرا كه گوش و چشم و دل، همه مسؤولند. (36)
و روى زمين، با تكبر راه مرو! تو نمى‏توانى زمين را بشكافى، و طول قامتت هرگز به كوه‏ها نمى‏رسد! (37)
همه اينها گناهش نزد پروردگار تو ناپسند است. (38)
اين (احكام)، از حكمتهايى است كه پروردگارت به تو وحى فرستاده; و هرگز معبودى با خدا قرار مده، كه در جهنم افكنده مى‏شوى، در حالى كه سرزنش شده، و رانده (درگاه خدا) خواهى بود! (39)
آيا پروردگارتان فرزندان پسر را مخصوص شما ساخته، و خودش دخترانى از فرشتگان برگزيده است؟! شما سخن بزرگ (و بسيار زشتى) مى‏گوييد! (40)
ما در اين قرآن، انواع بيانات مؤثر را آورديم تا متذكر شوند! ولى (گروهى از كوردلان،) جز بر نفرتشان نمى‏افزايد. (41)
بگو: «اگر آنچنان كه آنها مى‏گويند با او خدايانى بود، در اين صورت، (خدايان) سعى مى‏كردند راهى به سوى (خداوند) صاحب عرش پيدا كنند.» (42)
او پاك و برتر است از آنچه آنها مى‏گويند، بسيار برتر و منزه‏تر! (43)
آسمانهاى هفتگانه و زمين و كسانى كه در آنها هستند، همه تسبيح او مى‏گويند; و هر موجودى، تسبيح و حمد او مى‏گويد; ولى شما تسبيح آنها را نمى‏فهميد; او بردبار و آمرزنده است. (44)
و هنگامى كه قرآن مى‏خوانى، ميان تو و آنها كه به آخرت ايمان نمى‏آورند، حجاب ناپيدايى قرارمى‏دهيم; (45)
و بر دلهايشان پوششهايى، تا آن را نفهمند; و در گوشهايشان سنگينى; و هنگامى كه پروردگارت را در قرآن به يگانگى ياد مى‏كنى، آنها پشت مى‏كنند و از تو روى بر مى‏گردانند. (46)
هنگامى كه به سخنان تو گوش فرامى‏دهند، ما بهتر مى‏دانيم براى چه گوش فرا مى‏دهند; (و همچنين) در آن هنگام كه با هم نجوا مى‏كنند; آنگاه كه ستمگران مى‏گويند: «شما جز از انسانى كه افسون شده، پيروى نمى‏كنيد!» (47)
ببين چگونه براى تو مثلها زدند! در نتيجه گمراه شدند، و نمى‏توانند راه حق را پيدا كنند. (48)
و گفتند: «آيا هنگامى كه ما، استخوانهاى پوسيده و پراكنده‏اى شديم، دگر بار آفرينش تازه‏اى خواهيم يافت؟!» (49)
بگو: «شما سنگ باشيد يا آهن، (50)
يا هر مخلوقى كه در نظر شما، از آن هم سخت‏تر است (و از حيات و زندگى دورتر مى‏باشد، باز خدا قادر است شما را به زندگى مجدد بازگرداند). آنها بزودى مى گويند: «چه كسى ما را بازمى‏گرداند؟!» بگو: «همان كسى كه نخستين بار شما را آفريد.» آنان سر خود را (از روى تعجب و انكار،) به سوى تو خم مى‏كنند و مى‏گويند: «در چه زمانى خواهد بود؟!» بگو: «شايد نزديك باشد! (51)
همان روز كه شما را (از قبرهايتان) فرامى‏خواند; شما هم اجابت مى‏كنيد در حالى كه حمد او را مى‏گوييد; مى‏پنداريد تنها مدت كوتاهى (در جهان برزخ) درنگ كرده‏ايد!» (52)
به بندگانم بگو: «سخنى بگويند كه بهترين باشد! چرا كه (شيطان بوسيله سخنان ناموزون)، ميان آنها فتنه و فساد مى‏كند; هميشه شيطان دشمن آشكارى براى انسان بوده است! (53)
پروردگار شما، از (نيات و اعمال) شما آگاهتر است; اگر بخواهد (و شايسته بداند)، شما را مشمول رحمت خود مى‏سازد; و اگر بخواهد، مجازات مى‏كند; و ما تو را بعنوان مامور بر آنان نفرستاده‏ايم (كه آنان را مجبور به ايمان كنى!) (54)
پروردگار تو، از حال همه كسانى كه در آسمانها و زمين هستند، آگاهتر است; و (اگر تو را بر ديگران برترى داديم، بخاطر شايستگى توست،) ما بعضى از پيامبران را بر بعضى ديگر برترى داديم; و به داوود، زبور بخشيديم. (55)
بگو: «كسانى را كه غير از خدا (معبود خود) مى‏پنداريد، بخوانيد! آنها نه مى‏توانند مشكلى را از شما برطرف سازند، و نه تغييرى در آن ايجاد كنند.» (56)
كسانى را كه آنان مى‏خوانند، خودشان وسيله‏اى (براى تقرب) به پروردگارشان مى‏جويند، وسيله‏اى هر چه نزديكتر; و به رحمت او اميدوارند; و از عذاب او مى‏ترسند; چرا كه عذاب پروردگارت، همواره در خور پرهيز و وحشت است! (57)
هيچ شهر و آبادى نيست مگر اينكه آن را پيش از روز قيامت هلاك مى‏كنيم; يا (اگر گناهكارند، ) به عذاب شديدى گرفتارشان خواهيم ساخت; اين، در كتاب الهى ( لوح محفوظ) ثبت است. (58)
هيچ چيز مانع ما نبود كه اين معجزات (درخواستى بهانه‏جويان) را بفرستيم جز اينكه پيشينيان (كه همين درخواستها را داشتند، و با ايشان هماهنگ بودند)، آن را تكذيب كردند; (از جمله،) ما به (قوم) ثمود، ناقه داديم; (معجزه‏اى) كه روشنگر بود; اما بر آن ستم كردند (و ناقه را كشتند). ما معجزات را فقط براى بيم دادن (و اتمام حجت) مى‏فرستيم. (59)
(به ياد آور) زمانى را كه به تو گفتيم: «پروردگارت احاطه كامل به مردم دارد; (و از وضعشان كاملا آگاه است.) و ما آن رؤيايى را كه به تو نشان داديم، فقط براى آزمايش مردم بود; همچنين شجره ملعونه ( درخت نفرين شده) را كه در قرآن ذكر كرده‏ايم. ما آنها را بيم داده (و انذار) مى‏كنيم; اما جز طغيان عظيم، چيزى بر آنها نمى‏افزايد!» (60)
(به ياد آوريد) زمانى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده كنيد!» آنها همگى سجده كردند، جز ابليس كه گفت: «آيا براى كسى سجده كنم كه او را از خاك آفريده‏اى؟!» (61)
(سپس) گفت: «به من بگو، اين كسى را كه بر من برترى داده‏اى (به چه دليل بوده است؟) اگر مرا تا روز قيامت زنده بگذارى، همه فرزندانش را، جز عده كمى، گمراه و ريشه‏كن خواهم ساخت!» (62)
فرمود: «برو! هر كس از آنان از تو تبعيت كند، جهنم كيفر شماست، كيفرى است فراوان! (63)
هر كدام از آنها را مى‏توانى با صدايت تحريك كن! و لشكر سواره و پياده‏ات را بر آنها گسيل دار! و در ثروت و فرزندانشان شركت جوى! و آنان را با وعده‏ها سرگرم كن! -ولى شيطان، جز فريب و دروغ، وعده‏اى به آنها نمى‏دهد- (64)
(اما بدان) تو هرگز سلطه‏اى بر بندگان من، نخواهى يافت (و آنها هيچ‏گاه به دام تو گرفتار نمى‏شوند)! همين قدر كافى است كه پروردگارت حافظ آنها باشد.» (65)
پروردگارتان كسى است كه كشتى را در دريا براى شما به حركت درمى‏آورد، تا از نعمت او بهره‏مند شويد; او نسبت به شما مهربان است. (66)
و هنگامى كه در دريا ناراحتى به شما برسد، جز او، تمام كسانى را كه (براى حل مشكلات خود) مى‏خوانيد، فراموش مى‏كنيد; اما هنگامى كه شما را به خشكى نجات دهد، روى مى‏گردانيد; و انسان، بسيار ناسپاس است! (67)
آيا از اين ايمن هستيد كه در خشكى (با يك زلزله شديد) شما را در زمين فرو ببرد، يا طوفانى از سنگريزه بر شما بفرستد (و در آن مدفونتان كند)، سپس حافظ (و ياورى) براى خود نيابيد؟! (68)
يا اينكه ايمن هستيد كه بار ديگر شما را به دريا بازگرداند، و تندباد كوبنده‏اى بر شما بفرستد، و شما را بخاطر كفرتان غرق كند، سپس دادخواه و خونخواهى در برابر ما پيدا نكنيد؟! (69)
ما آدميزادگان را گرامى داشتيم; و آنها را در خشكى و دريا، (بر مركبهاى راهوار) حمل كرديم; و از انواع روزيهاى پاكيزه به آنان روزى داديم; و آنها را بر بسيارى از موجوداتى كه خلق كرده‏ايم، برترى بخشيديم. (70)
(به ياد آوريد) روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان مى‏خوانيم! كسانى كه نامه عملشان به دست راستشان داده شود، آن را (با شادى و سرور) مى‏خوانند; و بقدر رشته شكاف هسته خرمايى به آنان ستم نمى‏شود! (71)
اما كسى كه در اين جهان (از ديدن چهره حق) نابينا بوده است، در آخرت نيز نابينا و گمراهتر است! (72)
نزديك بود آنها تو را (با وسوسه‏هاى خود) از آنچه بر تو وحى كرده‏ايم بفريبند، تا غير آن را به ما نسبت دهى; و در آن صورت، تو را به دوستى خود برميگزينند! (73)
و اگر ما تو را ثابت قدم نمى‏ساختيم (و در پرتو مقام عصمت، مصون از انحراف نبودى)، نزديك بود به آنان تمايل كنى. (74)
اگر چنين مى‏كردى، ما دو برابر مجازات (مشركان) در زندگى دنيا، و دو برابر (مجازات) آنها را بعد از مرگ، به تو مى‏چشانديم; سپس در برابر ما، ياورى براى خود نمى‏يافتى! (75)
و نزديك بود (با نيرنگ و توطئه) تو را از اين سرزمين بلغزانند، تا از آن بيرونت كنند!و هرگاه چنين مى‏كردند، (گرفتار مجازات سخت الهى شده،) و پس از تو، جز مدت كمى باقى نمى‏ماندند! (76)
اين سنت (ما در مورد) پيامبرانى است كه پيش از تو فرستاديم; و هرگز براى سنت ما تغيير و دگرگونى نخواهى يافت! (77)
نماز را از زوال خورشيد (هنگام ظهر) تا نهايت تاريكى شب ( نيمه شب) برپا دار; و همچنين قرآن فجر ( نماز صبح) را; چرا كه قرآن فجر، مشهود (فرشتگان شب و روز) است! (78)
و پاسى از شب را (از خواب برخيز، و) قرآن (و نماز) بخوان! اين يك وظيفه اضافى براى توست; اميد است پروردگارت تو را به مقامى در خور ستايش برانگيزد! (79)
و بگو: «پروردگارا! مرا (در هر كار،) با صداقت وارد كن، و با صداقت خارج ساز! و از سوى خود، حجتى يارى كننده برايم قرار ده!» (80)
و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد; يقينا باطل نابود شدنى است!» (81)
و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مى‏كنيم; و ستمگران را جز خسران (و زيان) نمى‏افزايد. (82)
هنگامى كه به انسان نعمت مى‏بخشيم، (از حق) روى مى‏گرداند و متكبرانه دور مى‏شود; و هنگامى كه (كمترين) بدى به او مى‏رسد، (از همه چيز) مايوس مى‏گردد! (83)
بگو: «هر كس طبق روش (و خلق و خوى) خود عمل مى‏كند; و پروردگارتان كسانى را كه راهشان نيكوتر است، بهتر مى‏شناسد.» (84)
و از تو درباره «روح‏» سؤال مى‏كنند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است; و جز اندكى از دانش، به شما داده نشده است!» (85)
و اگر بخواهيم، آنچه را بر تو وحى فرستاده‏ايم، از تو مى‏گيريم; سپس كسى را نمى‏يابى كه در برابر ما، از تو دفاع كند... (86)
مگر رحمت پروردگارت (شامل حالت گردد،) كه فضل پروردگارت بر تو بزرگ بوده است! (87)
بگو: «اگر انسانها و پريان (جن و انس) اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد; هر چند يكديگر را (در اين كار) كمك كنند. (88)
ما در اين قرآن، براى مردم از هر چيز نمونه‏اى آورديم (و همه معارف در آن جمع است); اما بيشتر مردم (در برابر آن، از هر كارى) جز انكار، ابا داشتند! (89)
و گفتند: «ما هرگز به تو ايمان نمى‏آوريم تا اينكه چشمه‏جوشانى از اين سرزمين (خشك و سوزان) براى ما خارج سازى... (90)
يا باغى از نخل و انگور از آن تو باشد; و نهرها در لابه‏لاى آن جارى كنى... (91)
يا قطعات (سنگهاى) آسمان را -آنچنان كه مى‏پندارى- بر سر ما فرود آرى; يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياورى... (92)
يا براى تو خانه‏اى پر نقش و نگار از طلا باشد; يا به آسمان بالا روى; حتى اگر به آسمان روى، ايمان نمى‏آوريم مگر آنكه نامه‏اى بر ما فرود آورى كه آن را بخوانيم! «بگو:» منزه است پروردگارم (از اين سخنان بى‏معنى)! مگر من جز انسانى فرستاده خدا هستم؟! (93)
تنها چيزى كه بعد از آمدن هدايت مانع شد مردم ايمان بياورند، اين بود (كه از روى نادانى و بى‏خبرى) گفتند: «آيا خداوند بشرى را بعنوان رسول فرستاده است؟!» (94)
بگو: «(حتى) اگر در روى زمين فرشتگانى (زندگى مى‏كردند، و) با آرامش گام برمى‏داشتند، ما فرشته‏اى را به عنوان رسول، بر آنها مى‏فرستاديم!» (چرا كه رهنماى هر گروهى بايد از جنس خودشان باشد). (95)
بگو: «همين كافى است كه خداوند، ميان من و شما گواه باشد; چرا كه او نسبت به بندگانش آگاه و بيناست! (96)
هر كس را خدا هدايت كند، هدايت يافته واقعى اوست; و هر كس را (بخاطر اعمالش) گمراه سازد، هاديان و سرپرستانى غير خدا براى او نخواهى يافت; و روز قيامت، آنها را بر صورتهايشان محشور مى‏كنيم، در حالى كه نابينا و گنگ و كرند; جايگاهشان دوزخ است; هر زمان آتش آن فرونشيند، شعله تازه‏اى بر آنان مى‏افزاييم! (97)
اين كيفر آنهاست، بخاطر اينكه نسبت به آيات ما كافر شدند و گفتند: «آيا هنگامى كه ما استخوانهاى پوسيده و خاكهاى پراكنده‏اى شديم، بار ديگر آفرينش تازه‏اى خواهيم يافت؟!  (98)
آيا نمى‏دانند خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده، قادر است مثل آنان را بيافريند (و به زندگى جديد بازشان گرداند)؟! و براى آنان سرآمدى قطعى -كه شكى در آن نيست- قرار داده; اما ظالمان، جز كفر و انكار را پذيرا نيستند! (99)
بگو: «اگر شما مالك خزائن رحمت پروردگار من بوديد. در آن صورت، (بخاطر تنگ نظرى) امساك مى‏كرديد، مبادا انفاق، مايه تنگدستى شما شود» و انسان تنگ نظر است! (100)
ما به موسى نه معجزه روشن داديم; پس از بنى اسرائيل سؤال كن آن زمان كه اين (معجزات نه گانه) به سراغ آنها آمد (چگونه بودند)؟! فرعون به او گفت: «اى موسى! گمان مى‏كنم تو ديوانه (يا ساحرى)!» (101)
(موسى) گفت: «تو مى‏دانى اين آيات را جز پروردگار آسمانها و زمين -براى روشنى دلها- نفرستاده; و من گمان مى‏كنم اى فرعون، تو (بزودى) هلاك خواهى شد!» (102)
پس (فرعون) تصميم گرفت آنان را از آن سرزمين ريشه كن سازد; ولى ما، او و تمام كسانى را كه با او بودند، غرق كرديم. (103)
و بعد از آن به بنى اسرائيل گفتيم: «در اين سرزمين ( مصر و شام) ساكن شويد! اما هنگامى كه وعده آخرت فرا رسد، همه شما را دسته جمعى (به آن دادگاه عدل) مى‏آوريم‏» (104)
و ما قرآن را بحق نازل كرديم; و بحق نازل شد; و تو را، جز بعنوان بشارت‏دهنده و بيم‏دهنده، نفرستاديم! (105)
و قرآنى كه آياتش را از هم جدا كرديم، تا آن را با درنگ بر مردم بخوانى; و آن را بتدريج نازل كرديم. (106)
بگو: «خواه به آن ايمان بياوريد، و خواه ايمان نياوريد، كسانى كه پيش از آن به آنها دانش داده شده، هنگامى كه (اين آيات) بر آنان خوانده مى‏شود، سجده‏كنان به خاك مى‏افتند... (107)
و مى‏گويند: «منزه است پروردگار ما، كه وعده‏هايش به يقين انجام‏شدنى است !» (108)
آنها (بى‏اختيار) به زمين مى‏افتند و گريه مى‏كنند; و (تلاوت اين آيات، همواره) بر خشوعشان مى‏افزايد. (109)
بگو: ««الله‏» را بخوانيد يا «رحمان‏» را، هر كدام را بخوانيد، (ذات پاكش يكى است; و) براى او بهترين نامهاست!» و نمازت‏را زياد بلند، يا خيلى آهسته نخوان; و در ميان آن دو، راهى (معتدل) انتخاب كن! (110)
و بگو: «ستايش براى خداوندى است كه نه فرزندى براى خود انتخاب كرده، و نه شريكى در حكومت دارد، و نه بخاطر ضعف و ذلت، (حامى و) سرپرستى براى اوست!» و او را بسيار بزرگ بشمار! (111)

 

سوره بعدی
 سوره الکهف
سوره بعدی بترتیب نزول
 سوره یونس

 

↑↑↑