( جزء چهاردهم )
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
الر، اين آيات كتاب، و قرآن مبين است. (1)
كافران (هنگامى كه آثار شوم اعمال خود را ببينند،) چه بسا آرزو مىكنند كه اى كاش
مسلمان بودند! (2)
بگذار آنها بخورند، و بهره گيرند، و آرزوها آنان را غافل سازد; ولى بزودى خواهند
فهميد! (3)
ما اهل هيچ شهر و ديارى را هلاك نكرديم مگر اينكه اجل معين (و زمان تغيير ناپذيرى)
داشتند! (4)
هيچ گروهى از اجل خود پيشى نمىگيرد; و از آن عقب نخواهد افتاد! (5)
و گفتند: «اى كسى كه «ذكر» ( قرآن) بر او نازل شده، مسلما تو ديوانهاى! (6)
اگر راست مىگويى، چرا فرشتگان را نزد ما نمیاوری؟!» (7)
(اما اينها بايد بدانند) ما فرشتگان را، جز بحق، نازل نمىكنيم،;و هرگاه نازل شوند،
ديگر به اينها مهلت داده نمىشود (;و در صورت انكار، به عذاب الهى نابود مىگردند)!
(8)
ما قرآن را نازل كرديم; و ما بطور قطع نگهدار آنيم! (9)
ما پيش از تو (نيز) پيامبرانى در ميان امتهاى نخستين فرستاديم. (10)
هيچ پيامبرى به سراغ آنها نمىآمد مگر اينكه او را مسخره مىكردند. (11)
ما اينچنين (و از هر طريق ممكن) قرآن را به درون دلهاى مجرمان راه مىدهيم! (12)
(اما با اين حال،) آنها به آن ايمان نمىآورند; روش اقوام پيشين نيز چنين بود! (13)
و اگر درى از آسمان به روى آنان بگشاييم، و آنها پيوسته در آن بالا روند... (14)
باز مىگويند: «ما را چشمبندى كردهاند; بلكه ما (سر تا پا) سحر شدهايم!» (15)
ما در آسمان برجهايى قرار داديم; و آن را براى بينندگان آراستيم. (16)
و آن را از هر شيطان رانده شدهاى حفظ كرديم; (17)
مگر آن كس كه استراق سمع كند (و دزدانه گوش فرا دهد) كه «شهاب مبين» او را تعقيب
مىكند (و مىراند) (18)
و زمين را گسترديم; و در آن كوههاى ثابتى افكنديم; و از هر گياه موزون، در آن
رويانديم; (19)
و براى شما انواع وسايل زندگى در آن قرار داديم; همچنين براى كسانى كه شما
نمىتوانيد به آنها روزى دهيد! (20)
و خزائن همه چيز، تنها نزد ماست; ولى ما جز به اندازه معين آن را نازل نمىكنيم!
(21)
ما بادها را براى بارور ساختن (ابرها و گياهان) فرستاديم; و از آسمان آبى نازل
كرديم، و شما را با آن سيراب ساختيم; در حالى كه شما توانايى حفظ و نگهدارى آن را
نداشتيد! (22)
« ماييم كه زنده مىكنيم و مىميرانيم; و ماييم وارث (همه جهان)! (23)
ما، هم پيشينيان شما را دانستيم; و هم متاخران را! (24)
پروردگار تو، قطعا آنها را (در قيامت) جمع و محشور مىكند; چرا كه او حكيم و
داناست! (25)
ما انسان را از گل خشكيدهاى (همچون سفال) كه از گل بد بوى (تيره رنگى) گرفته شده
بود آفريديم! (26)
و جن را پيش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق كرديم! (27)
و (به خاطر بياور) هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل
خشكيدهاى كه از گل بدبويى گرفته شده، مىآفرينم. (28)
هنگامى كه كار آن را به پايان رساندم، و در او از روح خود (يك روح شايسته و بزرگ)
دميدم، همگى براى او سجده كنيد!» (29)
همه فرشتگان، بى استثنا، سجده كردند... (30)
جز ابليس، كه ابا كرد از اينكه با سجدهكنندگان باشد. (31)
(خداوند) فرمود: «اى ابليس! چرا با سجدهكنندگان نيستى؟!» (32)
گفت: «من هرگز براى بشرى كه او را از گل خشكيدهاى كه از گل بدبويى گرفته شده است
آفريدهاى، سجده نخواهم كرد!» (33)
فرمود: «از صف آنها ( فرشتگان) بيرون رو، كه راندهشدهاى (از درگاه ما!).
و لعنت (و دورى از رحمت حق) تا روز قيامت بر تو خواهد بود!» (35)
گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخيز مهلت ده (و زنده بگذار!)» (36)
فرمود: «تو از مهلت يافتگانى! (37)
(اما نه تا روز رستاخيز، بلكه) تا روز وقت معينى.» (38)
گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادى را) در زمين در نظر آنها
زينت مىدهم، و همگى را گمراه خواهم ساخت، (39)
مگر بندگان مخلصت را.» (40)
فرمود: «اين راه مستقيمى است كه بر عهده من است (و سنت هميشگيم)... (41)
كه بر بندگانم تسلط نخواهى يافت; مگر گمراهانى كه از تو پيروى مىكنند; (42)
و دوزخ، ميعادگاه همه آنهاست! (43)
هفت در دارد; و براى هر درى، گروه معينى از آنها تقسيم شدهاند! (44)
به يقين، پرهيزگاران در باغها(ى سرسبز بهشت) و در كنار چشمهها هستند. (45)
(فرشتگان به آنها مىگويند:) داخل اين باغها شويد با سلامت و امنيت! (46)
هر گونه غل ( حسد و كينه و دشمنى) را از سينه آنها برمىكنيم (و روحشان را پاك
مىسازيم); در حالى كه همه برابرند، و بر تختها روبهروى يكديگر قرار دارند. (47)
هيچ خستگى و تعبى در آنجا به آنها نمىرسد، و هيچ گاه از آن اخراج نمىگردند! (48)
بندگانم را آگاه كن كه من بخشنده مهربانم! (49)
و (اينكه) عذاب و كيفر من، همان عذاب دردناك است! (50)
و به آنها از مهمانهاى ابراهيم خبر ده! (51)
هنگامى كه بر او وارد شدند و سلام كردند; (ابراهيم) گفت: «ما از شما بيمناكيم!»
(52)
گفتند: «نترس، ما تو را به پسرى دانا بشارت مىدهيم!» (53)
گفت: «آيا به من (چنين) بشارت مىدهيد با اينكه پير شدهام؟! به چه چيز بشارت
مىدهيد؟! (54)
گفتند: «تو را به حق بشارت داديم; از مايوسان مباش!» (55)
گفت: «جز گمراهان، چه كسى از رحمت پروردگارش مايوس مىشود؟!» (56)
(سپس) گفت: «ماموريت شما چيست اى فرستادگان خدا؟» (57)
گفتند: «ما به سوى قومى گنهكار ماموريت يافتهايم (تا آنها را هلاك كنيم)! (58)
مگر خاندان لوط، كه همگى آنها را نجات خواهيم داد... (59)
بجز همسرش، كه مقدر داشتيم از بازماندگان (در شهر، و هلاكشوندگان) باشد!» (60)
هنگامى كه فرستادگان (خدا) به سراغ خاندان لوط آمدند... (61)
(لوط) گفت: «شما گروه ناشناسى هستيد!» (62)
گفتند: «ما همان چيزى را براى تو آوردهايم كه آنها ( كافران) در آن ترديد داشتند
(آرى،) ما مامور عذابيم)! (63)
ما واقعيت مسلمى را براى تو آوردهايم; و راست مىگوييم! (64)
پس، خانوادهات را در اواخر شب با خود بردار، و از اينجا ببر; و خودت به دنبال آنها
حركت كن; و كسى از شما به پشت سر خويش ننگرد; مامور هستيد برويد!» (65)
و ما به لوط اين موضوع را وحى فرستاديم كه صبحگاهان، همه آنها ريشهكن خواهند شد.
(66)
(از سوى ديگر،) اهل شهر (از ورود ميهمانان با خبر شدند، و بطرف خانه لوط) آمدند در
حالى كه شادمان بودند. (67)
(لوط) گفت: «اينها ميهمانان منند; آبروى مرا نريزيد! (68)
و از خدا بترسيد، و مرا شرمنده نسازيد!» (69)
گفتند: «مگر ما تو را از جهانيان نهى نكرديم (و نگفتيم كسى را به ميهمانى نپذير؟!»
(70)
گفت: «دختران من حاضرند، اگر مىخواهيد كار صحيحى انجام دهيد (با آنها ازدواج كنيد،
و از گناه و آلودگى بپرهيزيد!)» (71)
به جان تو سوگند، اينها در مستى خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست
دادهاند)! (72)
سرانجام، هنگام طلوع آفتاب، صيحه (مرگبار -بصورت صاعقه يا زمينلرزه-) آنها را
فراگرفت! (73)
سپس (شهر و آبادى آنها را زير و رو كرديم;) بالاى آن را پايين قرار داديم; و بارانى
از سنگ بر آنها فرو ريختيم! (74)
در اين (سرگذشت عبرتانگيز)، نشانههايى است براى هوشياران! (75)
و ويرانههاى سرزمين آنها، بر سر راه (كاروانها)، همواره ثابت و برقرار است; (76)
در اين، نشانهاى است براى مؤمنان! (77)
«اصحاب الايكه» ( صاحبان سرزمينهاى پردرخت قوم شعيب) مسلما قوم ستمگرى بودند! (78)
ما از آنها انتقام گرفتيم; و (شهرهاى ويران شده) اين دو ( قوم لوط و اصحاب الايكه)
بر سر راه (شما در سفرهاى شام)، آشكار است! (79)
و «اصحاب حجر» ( قوم ثمود) پيامبران را تكذيب كردند! (80)
ما آيات خود را به آنان داديم; ولى آنها از آن روى گرداندند! (81)
آنها خانههاى امن در دل كوهها مىتراشيدند. (82)
اما سرانجام صيحه (مرگبار)، صبحگاهان آنان را فرا گرفت; (83)
و آنچه را به دست آورده بودند، آنها را از عذاب الهى نجات نداد! (84)
ما آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است، جز بحق نيافريديم; و ساعت موعود (
قيامت) قطعا فرا خواهد رسيد (و جزاى هر كس به او مىرسد)! پس، از آنها به طرز
شايستهاى صرفنظر كن (و آنها را بر نادانيهايشان ملامت ننما)! (85)
به يقين، پروردگار تو، آفريننده آگاه است! (86)
ما به تو سوره حمد و قرآن عظيم داديم! (87)
(بنابر اين،) هرگز چشم خود را به نعمتهاى (مادى)، كه به گروههايى از آنها ( كفار)
داديم، ميفكن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگين مباش! و بال (عطوفت) خود را براى
مؤمنين فرود آر! (88)
و بگو: «من انذاركننده آشكارم!» (89)
(ما بر آنها عذابى مىفرستيم) همان گونه كه بر تجزيهگران (آيات الهى) فرستاديم!
(90)
همانها كه قرآن را تقسيم كردند (;آنچه را به سودشان بود پذيرفتند، و آنچه را بر
خلاف هوسهايشان بود رها نمودند)! (91)
به پروردگارت سوگند، (در قيامت) از همه آنها سؤال خواهيم كرد... (92)
از آنچه عمل مىكردند! (93)
آنچه را ماموريت دارى، آشكارا بيان كن! و از مشركان روى گردان (و به آنها اعتنا
نكن)! (94)
ما شر استهزاكنندگان را از تو دفع خواهيم كرد; (95)
همانها كه معبود ديگرى با خدا قرار دادند; اما بزودى مىفهمند! (96)
ما مىدانيمسينهات از آنچه آنها مىگويند تنگ مىشود (و تو را سخت ناراحت
مىكنند). (97)
(براى دفع ناراحتى آنان) پروردگارت را تسبيح و حمد گو! و از سجدهكنندگان باش! (98)
و پروردگارت را عبادت كن تا يقين ( مرگ) تو فرا رسد! (99)
سوره بعدی سوره النحل سوره بعدی بترتیب نزول سوره الانعام